مبعث برخیز و بخوان
ابراهیم اخوی
خاطره اول) عارفی برای نصیحت مردم بالای منبر رفت. ازدحام جمعیت به قدری بود که تعداد زیادی پشت درهای مجلس جا مانده بودند. یکی از حاضران برای بازشدن مکان برای دیگران با صدای بلند گفت: «خدا رحمت کند کسی را که یک قدم جلوتر رود». عارف گفت: تمام نصیحت همین بود که از زبان مرد خدا شنیدید.
خاطره دوم) پشت چراغ قرمز هوشمند ایستاده بود. شماره صفر صفحه چراغ لجباز شده بود و همچنان با رنگ قرمز خود، خودنمایی میکرد. قصد سبز شدن نداشت. مرد با خود اندیشید: شاید دوربین به شکلی نصب شده که باید قدری خودرو را جلوتر برم تا اجازه عبور بگیرم. حدسش درست بود. با یک متر جلو بردن خودرو، توانست از توقف بازماند و بقیه مسیر را برود.
خاطره سوم) راهزن بود ولی مرد بود! به قصد دزدی بالای بام منزل عابدی رفت. نوای تلاوت قرآنش، نوازشگر بود. آیه، آیه بیداری بود:«آیا وقت آن نرسیده که دلها رام و آرام به سوی خداوند خرامان شوند…». حرکت با همین جرقه آغاز شد. نه دزدی برجا ماند و نه توحشی. آن مرد، رام و آرام شد.
خاطره چهارم) «در پیامی به فرستادهاش فرمود: هر که راه ما را جویا شود، راهنمایش میشویم» و در کنار این پیام، پیامآوری کذاشت که بیشترین اندوهش از کجروی آدمیان بود، در هر کجای دنیا و مرهمی بود برای تمام مردمان. برنامه پیشنهادیاش تحول آفرین بود و روی بسیاری کارآمدی خود را نشان داده بود.
مبعث، واژهای آشناست. با جان ما سخن میگوید. خاطره نیست، تاریخ نیست، کلیشه نیست؛ کلیشهشکن است. برخیز. کاری کن: « کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش؛ کی روی، ره زکه پرسی، چه کنی، چون باشی؟»
بعثت، خیزشی است تمام قامت در برابر تمام بدیها و رویشی است از همه خوبیها. یک آغاز است و پیامش را پیامآورش به همه اعلام کرده: «من به بزرگوارىهاى اخلاقى و نيكىهاى آن برانگيخته شدم» و رهپوی ممتازش چه خوش تفسیر کرد: خداوند فرستادگان خود را ميان مردم برانگيخت، و پيامبرانش را يك به يك به سوى آنان فرستاد تا پيمان فطرتش را از آنان باز ستانند، و نعمت فراموش شده خدا را به يادشان آورند و حجّت را با تبليغ بر آنان تمام كنند، و انديشههاى پنهان آنان را برانگيزانند، و نشانههاى قدرت الهى را نشانشان دهند.»
و آخرین سفیر خداوند، کاملترین انسانی بود که ما را به راه رفتهاش دعوت کرد و طبيبى بود كه به سراغ بیمارانش میرفت و مرهمهای خویش را بر جانهای نیازمندان میگذاشت و از آنها مردان و زنانی ساخت مثال زدنی. معجون دگرگونی حضرت، در دسترس همه است و جانهای قابل میخواهد تا کامروایی را تجربه کنند و بودن با زندگی حقیقی را لمس نمایند. فرصت سوزی ما را دچار حسرت خواهد کرد. تولد دوبارهتان مبارک!
کانال ایتا همنو استاد ابراهیم اخوی
دیدگاهتان را بنویسید