تلفن همراه و مشکلات آن برای نوجوان
تلفن همراه، با تمام مزایایی که از نظر ارتباطی ایجاد کرده است، میتواند مشکلآفرین هم باشد. عدهای از نوجوانان گمان میکنند که این وسیله مانند یک حریم خلوت و بدون نظارت است و آنها میتواند در این محیط هرگونه اقدامی داشته باشند، در حالیکه این نگاه ایرادهایی دارد.
یک لحظه تأمل در استفاده از تلفن همراه
چند سؤال ساده از خودتان بپرسید:
انتظار من از گوشی تلفن همراه چیست؟
قصد دارم چه کارهای پیچیدهای روی آن انجام دهم که مرتب به فکر عوض کردن و هزینههای چندبرابری میافتم؟
گوشی فعلی من چه مشکلی دارد که احساس رضایت مرا کاهش داده است؟
آیا ممکن است گرفتار بیماری چشم و همچشمی شده باشم؟
آیا تهیه گوشی جدید این قدر ارزش دارد که رابطه مرا با خانوادهام بد کند؟
آیا قدرت مبارزه با این خواهش درونیام را دارم؟
بیشتر وقت من با گوشی به چه کاری سپری میشود: بازی، چت، پیامک، تماس تلفنی، عکس گرفتن، تماشای تصویر، گوش دادن به نواهای گوناگون؟
یک ترمز شدید!
دنیای نوجوانی، دنیای تنوعطلبی است. دل نوجوان پر است از خواستههای جور واجوری که هیچ کدام دوامی ندارد. امروز دوچرخه دندهای، فردا موتور گازی، روز دیگر سوار شدن روی موتور دندهای آن هم از نوع مسابقهای و زمانی دیگر رانندگی با ماشین بابا و … . این جریان همچنان ادامه دارد تا وقتی که صدای ترمز شدیدی به گوش برسد. نگران نباشید. این از آن ترمزهای خوب و حسابشدهای است که نشان میدهد نوجوان از خواب زیادهخواهی بیدار شده و تصمیمهای تازهای گرفته است. ترمزی که معنایش این است: عاقلانه خرج کن؛ مثل یک بزرگسالی که خودش پول در میآورد و برای هزینه کردن آن هم برنامه حسابشدهای دارد.
بابا و یک دنیا هزینهها
واقعیت زندگی ما بزرگسالان این است که در مقابل درآمدی که داریم، لیستی از انتظارات و توقعات جور واجور هم هست. یک روز به عنوان فرزندی بزرگ که حالا میتواند در مقام وزیر و مشاور هم برای پدرش باشد، با او گفتوگو کنید. به پدرتان فرصتی بدهید تا درباره هزینههای زندگی با شما صحبت کند. جنبه داشته باشید و تا توضیحات بابا تمام نشده، حرفی نزنید و سکوت کنید. در طول این مدت، زمان مناسبی دارید که به دشواری کار بیشتر فکر کنید. بعد از خودتان بپرسید: اگر من این درآمد فعلی پدرم را داشتم، آیا میتوانستم همه انتظارات بجا و نابجای زیرمجموعه خانوادگی خودم را تأمین کنم؟
بابای پولدار، بابای بیپول
اگر هم بابای شما از کسانی است که میتواند با درآمد بالای خود تمام خواستههای شما را برآورده کند، باز جا دارد از خودتان بپرسید: آیا این روند پایانی هم خواهد داشت؟ یعنی روزی میرسد که خواستهها و توقعات من به نقطه ثابتی برسد و مرا از رنج این شاخه و آن شاخه پریدن نجات دهد؟ واقعیت این است که بیثباتی و لذتهای زودگذر، فریبنده اند و نه تنها روحیه خوبی به ما نمیدهند، بلکه با روحیههای موقت و لحظهای که برای ما ایجاد میکنند، ما را از رسیدن به لذتهای بزرگتر باز میدارند. لذت بزرگتر مثل کنترل خود در برابر فشار خواهشهای دل!
پدال ترمز را فشار دهید!
بزرگان اخلاق میگویند: «ترک لذت»، خود لذتی بزرگ است. شاید این جمله با تجربههای شما جور در نیاید. شاید هم دنبال لذتهای اخلاقی بودهاید و این را تجربه کردهاید. مثلا زمانی که روزهاید، با ترک لذت خوردن، به لذت بزرگتری میرسید که احساس تسلط روی خود و خواهشها نامیده میشود. به همین دلیل، بعد از یک روز گرسنگی سخت، افطاری دلپذیر نوش جان میکنید. یا این روزها که بازار دید و بازدید داغ داغ است و هر جا میروید سفرههای رنگارنگ جلوی شما پهن میکنند، میتوانید کنترل خوردن را به دست بگیرید. با اینکه میتوانید بخورید، ولی اندکی ترمز خوردن را فشار دهید. کمتر از آنچه دلتان میخواهد بخورید تا به تجربه «ترک لذت» نزدیک شوید.
گوشی تاپ!
اکنون به سؤال اصلی شما میرسیم. داشتن گوشیهای متنوع که نسخههای پیشرفتهای از اندروید و نرمافزارهای مدرن را اجرا کند، یک لذت است. میتوان با توجه به دشواری تهیه آن برای پدر و مادر و نیز ترمز روی این خواهش سمج، اندکی خویشتنداری خرید را بیشتر کرد. حتی اگر پول آن را هم داشتید، به شکل بهتری از آن پول استفاده کنید و وسایلی بخرید که تاکنون نداشتهاید و در رشد شما میتوانند مؤثر باشند. تجربه کنید. پای روی دل بگذارید و با تسلط متفاوتی که روی خودتان ایجاد میکنید، متفاوت واقعی باشید.
نکاتی که باید به آنها توجه شود
- یک لحظه به جای تلفن همراه، تلفن ثابت منزل خود را به ذهن بیاورید. چه برداشتهایی از این وسیله دارید؟ چگونه از آن استفاده میکنید؟ آیا به این فکر میکنید که چنین وسیلهای باید همیشه در کنارتان باشد؟ به ذهن شما آمده که چگونه روز به روز تنوع بیشتری به گوشیهای منزلتان بدهید؟ آیا یک لحظه فکر کردهاید چگونه میتوانید سرگرمی بیشتری با آن برای خودتان ایجاد کنید؟ اگر جواب شما منفی است، راز آن در چیست؟ به نظر میآید که یک راز مهم وجود دارد و آن این است که شما باور کردهاید که تلفن ثابت منزل تنها یک وسیله ارتباطی است نه سرگرمی! اگر چنین قانونی را در استفاده از تلفن همراه هم به کار بندید، باز هم چنین شیفتهاش میشوید؟
- هر ارتباطی میتواند یک پرونده احساسی جدید در دنیای ما باز کند، حتی ارتباطهایی که به ظاهر جدی نیستند و از سرکاری و سرگرمیاند. بر اساس این یافته روانشناسان، هر پیامک و تماس تلفنی شما و هر شمارهای که در گوشی خود ذخیره میکنید، یک پرونده باز است که ذهن و روان شما را اشغال میکند و تا زمانی که این ارتباطها حتی تماسهایی که ناموفق ایجاد میکنید، چنین نقشی را دارند. پس روز به روز، همراه با پر شدن کارت حافظه گوشی همراه خود، حافظه، تمرکز، دل و احساس شما هم در حال پر شدن است. شاید وقت آن رسیده باشد که این پروندهها سر و سامانی پیدا کنند!
- دید و بازدیدهای ما دو دستهاند: واقعی و الکی! ارتباطهای واقعی مانند دیدن اعضای خانواده، دوستان مدرسه، بچههای تیم ورزشی و …. دید و بازدیدهای الکی را ارتباطهای مجازی میگویند؛ یعنی ظاهرش یک ارتباط است ولی به شکلهای غیرحضوری انجام میشود و فرد میتواند در آن یک شخصیت ساختگی داشته باشد مثلا در دنیای اینترنت و چت، چنین سلام و علیکهایی وجود دارد. در دیدن مسابقات ورزشی از تلویزیون هم شما یک طرفه و به صورت ذهنی با آدمهای آن ارتباط میگیرید. در ارتباطهای تلفنی هم با متن، تصویر یا صدا ارتباط برقرار میشود و ممکن است برای مدت بسیار طولانی همدیگر را نبینید. این ارتباطهای مجازی، نیاز ما را به دید و بازدید تأمین نمیکنند ولی چون راحتتر و بیدردسر هستند، با روحیه برخی سازگاری بیشتری دارند. تفاوت اصلی این دو ارتباط در این است که اولی به ما آرامش و آموزش مهارتهای واقعی زندگی را میدهد و دومی ما را گول میزند و به جای یک بشقاب غذا، یک پیشدستی بیسکوییت به ما میدهد. کمی گرسنگی ما برطرف میشود ولی بسیاری از مواد مورد نیاز بدن در آن نیست.
- یکی از دوستان شما میگوید: میخواهم مشتی پول خرد در جیبم بگذارم و از خانه تا مدرسه یکی یکی اینها را کف خیابان بیندازم! اولین جملهای که به او میگویید، چیست؟ آیا او را متهم به بیفکری نمیکنید؟ این مثال حکایت بعضی از ماست که گاهی بدون هدف، پیامکهایی را برای دیگران ارسال میکنیم. شاید تنها هدف ما این باشد که جلب توجه کنیم و بگوییم که ما هم پیامکهای باحال داریم ولی نتیجهاش مانند ریختن پول خرد در کف خیابان است.
- هر چه میشنویم، میبینیم یا میخوانیم در ما تأثیر خودش را میگذارد. شوخیهایی که میکنیم هم میتوانند کم کم از ما آدم دیگری بسازند. با این قانون، به پیامکها و محتوایی که در تلفن همراه عدهای وجود دارد، نگاه کنید. وقتی انبوهی از پیامکها با مزه شوخی و خنده به صفحه گوشی شما میآید که در آن همه چیز و همه آدمها را مسخره میکنند، اول میخندید، ولی بعد کمی فکر کنید؟ آیا من در حال تغییرم؟ آیا افکار من از جدیت و سلامت قبلی خارج شده است؟ آیا نیاز به مدیریت موبایلم دارم یا خیر؟
دیدگاهتان را بنویسید