تحلیل روان شناختی از سخنان امام هادی علیه السلام
در این مقاله سایت همنو همراه ما باشید تا نوشته برداشت های روانشناختی از سخنان امام هادی علیهالسلام را مشاهده کنید. در این مقاله نکاتی طلایی درباره سخنان امام هادی علیه السلام در اختیار شما قرار می گیرد. نویسنده این مقاله استاد ابراهیم اخوی هستند.
پژوهشگران محترم جهت ارجاع میتوانند به اصل مقالات مندرج در فصلنامه اشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما مراجعه کنند.
تحلیل هوش هیجانی در حدیثی از امام هادی علیه السلام
در روان شناسی، توجه زیادی به هوش هیجانی(EQ) شده و حتی آن را مهمتر و کارآمدتر از هوش عقلی(IQ) دانستهاند. یکی از نشانههای اساسی در هوش هیجانی این است که بتوانی خود را جای فرد مقابل بگذارید و از زاویه نگاه او به مسئله بنگرید.
در کلامی از امام هادی علیه السلام به این مسئله توجه زیبایی شده و استفاده از هوش هیجانی در مدیریت ارتباط با دیگران چنین سفارش شده است: «لا تَطلب الصَّفا ممّن كَدّرتَ علَيهِ ، و لا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّكَ إلَيهِ ، فإنّما قلبُ غيرِكَ لكَ كقلبِكَ لَهُ؛ از كسى كه مكدّرش كردهاى صفا مجوى و از كسى كه تير بدگمانىات را به او نشانه رفتهاى، خيرخواهى و صداقت مخواه؛ زيرا دل ديگرى با تو همچون دل توست با او».[1]
پیام دیگر کلام حضرت این است که به دست آوردن محبت دیگران، نیازمند سرمایهگذاری و مراقبت است و پیش نیاز همراهی دیگران با ما، داشتن صداقت، خیرخواهی و مهرورزی است.
صحت به جای کثرت
گاهی فضای روانی حاکم بر اجتماع، سبب همنوایی دیگران میشود. به عنوان نمونه، جامعهای که به سمت و سوی فزون سازی ثروت و دارایی پیش میرود و برای به دست آوردن آن، از همه روشهای درست و نادرست استفاده میکند، دچار نوعی واژگونی ارزشها شده که گروهی را نیز نادانسته با خود همراه میکند.
یا جامعهای که به دلیل فناوری روز، به سهولت میتواند با تعداد زیادی ارتباط داشته باشد، بدون آنکه به لوازم ارتباط و شرایط شرعی و صحیح آن پایبند باشد، دچار یک همهگیری اجتماعی شده که نادانسته تکرار میشوند. در رهنمونی از امام هادی(ع)، توجه به کیفیت و انگیزه، بسیار پررنگتر از توجه به تعداد و کثرت است.
قانون زیبای امام هادی علیه السلام را با هم مرور میکنیم: «لمن قال له: رُوِينا عن آبائكَ أنّهُ يأتي علَى النّاسِ زمانٌ لا يكونُ شيءٌ أعزَّ مِن أخٍ أنيسٍ أو كَسْبِ دِرْهَمٍ مِن حلالٍ ـ: إنّ العزيزَ موجودٌ و لكنّكَ فيزمانٍ لَيسَ شيءٌ أعْسَرَ مِن دِرْهَمِ حلالٍ و أخٍ في اللّه ِعزّ و جلّ ؛ امام هادى عليهالسلام به كسى كه به ايشان عرض كرد: از پدران شما براي ما روايت شده است كه روزگارى بر مردم مىآيد كه چيزى كميابتر از يك برادر همدم يا كسب يك درهم حلال نيست، فرمود: چيز كمياب[سرانجام] پيدا مىشود امّا تو در زمانى هستى كه چيزى دشوارتر از [به دست آوردن] يك درهم حلال و يك برادر خدايى نيست».[2]
کانال ایتا همنو استاد ابراهیم اخوی
تأخیر خودخواسته
در مهارت خودمهارگری، یکی از شاخصهای کلیدی این است که فرد بتواند تأمین خواسته خود را آزادانه به تأخیر بیاندازد. برخورداری از این مهارت، سبب میشود که فرد ضمن مقاوم شدن در برابر وسوسهها، توان و تحمل رویارویی با دشواریها و ناکامیها را در خود پرورش دهد. این اتفاق برای انسان مادی، زمانی میافتد که بداند با تأخیر خودخواسته، به لذت برتری میرسد، وگرنه تحمل آن برایش توجیه ناپذیر است.
امام هادی(ع) با آگاهی از وجود چنین ویژگی روانشناختی در افراد و نیز به منظور سوق دادن لذتها به سمت لذتهای معنوی و پیوند بین این دو نوع، سفارشی کلیدی دارند: «السَّهَرُ ألذُّ لِلمَنَامِ و الجُوعُ يَزِيدُ فِي طِيبِ الطَّعَامِ؛ شب زندهدارى، خواب را دلنشينتر و گرسنگى، غذا را لذتبخشتر مىكند».[3]
میل به کمال
میل به پیشرفت و بهتر شدن، در انسانهای سالم موج میزند. اگر فردی احساس کند از قافله رشد جا مانده و دچار روزمرهگی شده است، احساسات ناخوشایند فراوانی را در سبد عواطف خود جستجو میکند. در نگاهی دیگر، زمانی که فرد به دلیل رفتارهای نادرست پیشین، از قافله پیشرفت جا مانده، انگیزه جدی برای جبران و بهتر شدن در او به وجود میآید تا گذشته تاریک را به آیندهای روشن تبدیل کند. این نیاز در نگرش دینی با مفهوم توبه دیده شده است. فردی که توبه میکند، یعنی به سلامت و تعادل باز میگردد، به سوی تعالی و کمال حرکت میکند و خود را به منبع اصلی کمال یعنی خداوند نزدیک میسازد. تلخی روزهای دوری از خدا با تلاش برای بهتر شدن جبران میشود و این خود پیشرفتی سترگ در روان و جان اوست. امام هادی(ع) چنین انگیزهای را ارتقا بخشیده و در تبیین توبه، میفرماید:
«و قد سُئلَ عنِ التّوبةِ النَّصُوحِ ـ : أنْ يَكونَ الباطِنُ كالظّاهِرِ و أفْضَلَ مِن ذلكَ؛ در پاسخ به سؤال از توبه نصوح فرمود: توبه نصوح اين است كه باطن، همچون ظاهر و بهتر از آن شود». [4]
گزینشگری
یکی از دلایل گرفتار آدمیان به دام اضطراب، خودکار شدن چرخه زندگی است. اگر فردی احساس کند که کنترل خود را روی زمان، زندگی، شرایط پیرامونی و مانند آن از دست داده است، اضطرابی شدید سراغش خواهد آمد. در مقابل، فردی که احساس انتخابگری مینماید، از میان آنچه در اطراف اوست، برمیگزیند و مواد لازم برای رسیدن به اهداف را در اختیار میگیرد، احساسی خوشایند و آرامشی ژرف را تجربه میکند. رسیدن به این مرحله، نیازمند تمرین و تجربه است. از این رو، در سخنان و سفارشهای بزرگان دین، با اشارههایی کوتاه به آنچه میتواند در اختیار اراده آدمی قرار گیرد، مقدمات رسیدن به آرامش معرفی شدهاند. یکی از این موارد در سخن امام هادی(ع) وجود دارد: «الجاهِلُ أسِيرُ لِسانِهِ؛ نادان، اسير زبان خود است». [5] مفهوم سخن حضرت این است که از فرد عاقلی که تمایل به گزینشگری در او زنده است، انتظار میرود که خود را در دام زبانش نیاندازد و مراقبتهای لازم را برای رهایی و حتی پیشگیری از آن انجام دهد. چنین نگاهی، فرد را در موقعیت اختیار و آزادی عمل به هنگام بهرهمندی از زبان و مدیریت روابط کلامی قرار میدهد که احساسی زیباست و آثاری سازنده در رشد اخلاقی و تحول معنوی او در پی دارد.
نقش معادباوری در آرامش
امروزه در درمان استرس، به شیوه شناختدرمانی توجه خاصی میشود. زمانی که بافتهای فکری افراد نسبت به عوامل اضطرابزا تغییر کند و زمینه فکری آنها ارتقا یابد، از فشار آن بر سسیتم روانی افراد کاسته میشود. به عنوان نمونه، کسانی که اضطراب مرگ دارند، آنگاه که مرگ را پدیدهای برای تکامل و آرامش پایدار بدانند و مردن به عنوان بازگشت به آغوش گرم خداوند بپذیرند، نه تنها از آن باکی نخواهند داشت، بلکه خود را آماده چنین انتقالی میکنند. در نمونه ای از درمانهای شناختی در سیره و سخن امام هادی علیهالسلام، این روش در بهترین شکل خود دیده میشود.
امام عسكرى عليهالسلام میفرماید: على بن محمّد (امام هادى) عليهماالسلام نزد يكى از اصحاب خود كه بيمار بود رفت. او مى گريست و از مردن بيتابى مى كرد. حضرت به او فرمود: اى بنده خدا! تو از مرگ مى ترسى چون آن را نمى شناسى. اگر بدن تو چندان كثيف و چركين شود كه از شدّت چرك و كثافت، آزرده شوى و بدنت پر از زخم شود و گال بگيرى و بدانى كه اگر در حمّامى خودت را بشويى همه آنها از بين مى رود، آيا دوست ندارى به آن حمّام بروى و چرك و كثافت ها را از خودت بشويى؟ يا دوست دارى حمّام نروى و به همان حال باقى بمانى؟ عرض كرد: چرا، يا بن رسول اللّه [دوست دارم حمّام بروم]. فرمود: اين مرگ همان حمّام است و آخرين گناهان و بدى هاى وجود تو را پاك و تميز مى كند. پس، هرگاه وارد آن [حمّام روح ]شدى و از آن گذشتى از هر گونه غم و اندوه و رنجى رهايى مى يابى و به همه گونه خوشى و شادمانى مى رسى. در اين هنگام، آن مرد آرام گرفت و تن به مرگ سپرد و حالش جا آمد و چشم خود را بست و جان داد». (محمدی ری شهری، 1377: ج :11 ص78 )
تکریم دانشمندان دین
مردم در مسیر دینداری خود به پایگاههای فکری استواری نیازمندند تا بتوانند در زمانهای مختلف با مددجویی از آنها در زمان زندگی و پس از مرگشان، به تقویت احساس و تفکر مذهبی خود همت گمارند. این روش در دوران حیات با مراجعه به پیشوایان دین و عالمان اندیشمند و پس از رحلتشان با رفتار زیارت رخ میدهد. در سفارشی از امام هادی علیهالسلام، تکریم قبور عالمان دین، همسنگ تکریم پیشوایان دینی شمرده شده است. در روایتی میخوانیم که یکی از اهالی ری خدمت حضرت رسید. امام پرسیدند:«أينَ كُنتَ؟ فَقُلتُ: زُرْتُ الحُسينَ عليه السلام، قالَ: أما إنّكَ لو زُرْتَ قَبرَ عبدِ العظيمِ عِندَكُم لَكُنتَ كَمَن زارَ الحُسينَ بنَ عَلِيٍّ عليهما السلام؛ كجا بودى؟ عرض كردم: به زيارت حسين عليه السلام رفته بودم. حضرت فرمود: بدان كه اگر قبر عبدالعظيم در شهر خودتان را زيارت كني، همچون كسي باشي كه حسين بن علي عليهما السلام را زيارت كرده باشد».(همان، ج5: ص126)
ستیز با ستیزه
بحثهای بدون منطق و هدف که عنوان مشاجره و ستیزه را به خود میگیرد، در هر فضایی که رخ دهد، آسیبهای فراوانی را به همراه دارد. این رفتار که ناشی از گرههای روانشناختی متعددی است، شرایط استرسزایی را برای دو طرف مشاجره پدید میآورد. تاکید معصومین بر پیشگیری از این موضوع در حد امکان است. در رهنمودی از امام دهم میخوانیم: «المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةَ، و يُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثِيقَةَ، و أقَلُّ ما فيهِ أن تَكونَ فيهِ المُغالَبَةُ، و المُغالَبَةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ؛ ستيزه كردن، دوستىِ ديرينه را بر هم مى زند و گره محكم را مى گشايد. كمترين چيزى كه در ستيزه كردن هست، اين است كه هر يك مى خواهد بر ديگرى چيره آيد و اين چيره جويى، عامل اصلى بريده شدن پيوند دوستى است».(همان، ج6: ص202)
ارزیابی سودمند
رنج تقصیر در استفاده از فرصتهای در اختیار، روحیهای تازه و نگاهی قاطعانه به آینده را سبب میشود. برای پیشگیری از تکرار این تأسفها و نیز تداوم آنها، نیازمند ارزیابی صحیح از خویشتن و شناسایی نقاط قوت و ضعف خویش در مسیر طی شده از زندگی هستیم. زمانی که از دست دادن فرصتهای خوب در زندگی ما را با تأسف و خودسرزنشگری روبرو میکند، خود فرصتی است برای ریشهیابی صحیح و انگیزهای برای بهرهوری از فرصتهای پیش رو. این آمادگی روانی، سبب موفقیت و کامیابی است و باعث میشود بر زخمهای گذشته نیز مرهم گذاشته شود. امام هادی علیهالسلام در سخنی هدایتگرانه چنین ميفرمایند: «اُذْكُرْ حَسَراتِ التَّفريطِ تَأخُذْ بقَديمِ الحَزمِ؛ افسوسهاى ناشى از كوتاهى كردن را به ياد آر، دورانديشى ديرين را به دست مىآوری.» (محمدی ریشهری،1377، ج3: ح3852: ص 52) با نگاهی به گذشته، عزمی قاطعانهتر برای استفاده از آینده و مواهب آن در خود ایجاد خواهیم کرد.
گفتوگو بهتر از خودگویی منفی
کینه و کدورت قلبی، سبب افزایش سرزنش خود و ملامتهای پیدرپی میگردد. در روانشناسی سلامت، یکی از راهکارهای سالم ماندن از اضطراب، عبور از لحظههای ناخوشایند عاطفی است. به عنوان مثال، زمانی که از دست کسی ناراحتیم و با کدورتی روبرو میشویم، بهترین روش، مقابله آنی و گفتوگو با فرد آزاردهنده درباره مسئله ناراحت کننده است. به تعبیری دیگر، هنگامی نشاط به دست میآید که از لحظهها عبور کنیم و هنگامی از لحظهها عبور میکنیم که حق لحظهها را ادا کرده باشیم و این ممکن نیست مگر زمانی که در لحظهها حضور کاملی داشته باشیم. بر این اساس، استفاده از فن انعکاس احساس و بازتاب ناراحتی ایجاد شده توسط مخاطب، میتواند ما را به نشاط صحیح و پرهیز از کدورتها منتقل کند. به تعبیر اساتید اخلاق، ما در اسلام انتقاد داریم ولی غیبت خیر. زمانی کدورت پیش میآید که مهارت ابراز وجود فرد کم بوده و توان انعکاس احساس بد ناشی از رفتار منفی را به مخاطب خود نداشته باشد. جالب است بدانید که این فن در کلامی از امام دهم علیهالسلام نیز مطرح شده است. حضرت هادی علیهالسلام میفرمایند: «العِتابُ خَيرٌ مِن الحِقْدِ؛ سرزنش كردن بهتر است از كينه به دل گرفتن.» (مجلسی، 1403، ج٧٨: ح٤: ص٣٦٩)
تهذیب مقدمه تحصیل
بذر هر قدر هم مرغوب باشد، در شورهزار محصول نمیدهد. برای برداشت محصول خوب، نیازمند آمادهسازی زمینی هستیم که پذیرای بذر خواهد بود. در یادگیری و دانشاندوزی هم نیازمند چنین زمینهسازی هستیم. در فرهنگ اسلامی یادگیری، آماده ساختن ذهن و روان برای یادگیری و ایجاد ظرفیت مطلوب برای باروری بذر دانش، مقدمهای برای دانشمند شدن است. اگر چنین ظرفیتی فراهم نشود، نه تنها شکوفایی واقعی رخ نمیدهد، که اگر هم اتفاق بیافتد با آسیبهایی چون خودپسندی، سوءاستفاده از دانش و بهره بردن از آن در مسیرهای غیراخلاقی محتمل است. از این رو، در رهنمونی از امام هدایت میخوانیم: «الحِكمَـةُ لا تَنْجَـعُ في الطِّباعِ الفاسِدَةِ؛ حكمت در جانهاى فاسد مؤثر نمىافتد.»(همان، ح٤: ص٣٧٠)
روحیه سپاس بهتر از لذت نعمت
برخورداری از روحیه سپاس در همه افراد وجود ندارد. هر قدر انسانها سالمتر باشند، روحیه تقدیر هم در آنها بالاتر است. به گواهی یافتههای روانشناسی شخصیت، انسانهای کامیافته و سالم، از مسیری که رد شدهاند، به نیکی یاد میکنند و از کسانی که آنها را در رسیدن به موفقیت یاری دادهاند، سپاسگزاری مناسبی دارند. در مقابل، افراد با گرههای روانی، نمیتواند حس تقدیر را در خود زنده نگه دارند و مقابل همراهان زندگی خویش، برخوردهای ناشایستی همراه با ناسپاسی در آنها دیده میشود. در سخنی از امام هادی علیهالسلام، برخورداری از روحیه سپاس، بهتر از خود نعمت شمرده شده است. در کلام حضرت میخوانیم: «الشاكِرُ أسعَدُ بالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ التي أوجَبَتِ الشُّكرَ؛ لأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ، و الشُّكرَ نِعَمٌ و عُقبى؛ خوشبختىِ شكرگزارى براى شاكر، بيشتر از خوشبختى او به نعمتى است كه موجب شكر شده است؛ زيرا نعمت متاعى [فانى] است اما شكر، نعمت و عاقبت است.» (حرّانی، 1404، ص٤٨٣)
ستیز با ستیزه
زمانی به بحث و مشاجره کشیده میشویم که از جنبه عقلانیت و اخلاق خویش دست برداشتهایم. افراد خویشتندار و انسانهایی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، با کوتاه آمدن به بنبست مشاجره و بگو مگو خاتمه میدهند و با برونرفت از این بحران کلامی، روحیهای بهتر برای خود رقم میزنند. عدهای از سر نادانی، کوتاه آمدن عاقلانه را با کمآوردن جاهلانه اشتباه میگیرند و در صدد اثبات خویش و منیتهای نهفته در درون خود، رابطهای بغرنج را رقم میزنند. در کلام پیشوای خوبیها، از این رفتار چنین نهی شده است: «المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةَ، و يُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثِيقَةَ، و أقَلُّ ما فيهِ أن تَكونَ فيهِ المُغالَبَةُ، و المُغالَبَةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ؛ ستيزه كردن، دوستىِ ديرينه را بر هم مىزند و گره محكم را مىگشايد. كمترين چيزى كه در ستيزه كردن هست، اين است كه هر يك مىخواهد بر ديگرى چيره آيد و اين چيرهجويى، عامل اصلى بريده شدن پيوند دوستى است.». (محمدی ریشهری، 1377، ج6: ح 10445: ص202)
سرعت گیرهای دانش
هر کدام از توانمندیها ما میتواند با آسیبهایی همراه باشند که آگاهی از آنها، قدم مؤثری در پیشگیری از ابتلا یا فائق آمدن بر ناشایستیهاست. در مسیر دانش و علمآموزی نیز، با سرعتگیری به نام خودپسندی و غرور روبرو هستیم که همانند آفتی سهمگین، شکوفههای درخت دانش را به زردی و پژمردگی میکشاند و از باردهی آن جلوگیری میکند. فرد مغرور، با عینک خودبینی، نشان عبور نکردن از دورههای تحولی خود را به دیگران مینمایاند و با این کار، هم روابط میانفردی خویش را مخدوش میکند و هم مانع افزایش دانش و پیشرفتهای پسین خود میگردد. در هشداری از امام علیالنقی علیهالسلام آمده است: «العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ إلَى الغَمْطِ و الجَهلِ؛ خودپسندى و غرور، از دانش طلبى باز مى دارد و به تحقير ديگران و جهل فرا مى خواند.» (مجلسی، 1403، ج72: ح27: ص199)
یک سخن چند برداشت
روایت:
«إذا كانَ زَمانٌ، العَدلُ فيهِ أغلَبُ مِن الجَورِ فَحَرامٌ أن تَظُنَّ بأحَدٍ سُوءا حتّى يُعلَمَ ذلكَ مِنهُ. و إذا كانَ زَمانٌ، الجَورُ أغلَبُ فيهِ مِن العَدلِ فليسَ لأحَدٍ أن يَظُنَّ بأحَدٍ خَيرا ما لَم يَعلَمْ ذلكَ مِنهُ؛ هر گاه روزگارى بود كه عدالت در آن بر ستم غالب باشد، حرام است كه به كسى گمان بد برى، مگر اينكه بدى او بر تو معلوم شود و هرگاه روزگارى بود كه در آن بيداد بر دادگرى غالب باشد، هيچ كس نبايد به كسى گمان نيك برد، مگر اينكه خوبى او بر وى معلوم شود».
نکات طلایی از کلام امام هادی علیه السلام
- شرایط تعیین کننده برداشتهای ما هستند که از آن به فضای روانی یاد میشود.
- بدبینی به صورت اولیه بد است ولی در برخی از موارد بدبین نبودن، مشکلساز میشود.
- آگاهی از شرایط زمان و داشتن بینش صحیح از آن، لازمه سالم ماندن در ارتباطات اجتماعی است.
- چرخه عدالت و بیدادگری ممکن است با تغییر حاکمان و فضای فکری هر زمانهای، تغییر یابد.
- گاهی لازم است بدبینی را مقدمه تفحص و تحقیق تا رسیدن به نتیجه عاقلانه قرار دهیم.
- جست و جو برای اطمینان از خوبیها وقتی حساب شده و بجا باشد، کار نیکویی است.
- راستی آزمایی، تکنیکی است که میتواند به سلامت ما در حیطه ارتباطات فردی و اجتماعی کمک کند.
- تجسس بد ولی تفحص و تحقیق زمانی که موقعیت آن ایجاد شود، خوب است.
- خوشبینی افراطی یک ضعف شخصیتی است و سبب گرفتاری میشود.
- انسانها با درجه خوشبینی بالا در واقع در فضای سادهلوحی سیر میکنند و داشتن چنین خصوصیتی، برای خود فرد هم القای ضعف و ناتوانی مینماید.
- مهارت نه گفتن برای موقعیتهایی است که در آن احساس خوبی نسبت به فرد مقابل نداریم و او را راستگو نمیدانیم.
- برخورد مقتدرانه با کسی که سوءظن منطقی به او یافتهایم، رفتار رشدیافته و عاقلانهای است.
منابع:
- محمدی ری شهری، محمد، 1377. میزان الحکمه. قم: درالحدیث.
- مجلسی، محمدبن باقر بن محمدتقی، 1403. بحارالانوار. بیروت: مؤسسة الوفاء.
- حرّانی، الحسن بن علی(ابن شعبه)،1404. تحف العقول. تحقیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشرالاسلامی.
[1] . بحارالأنوار، ج٧٤، ص١٨١.
[2] . بحارالأنوار، ج١٠٣، ص١٠، ح٤٣.
[3] . بحارالأنوار، ج٧٨، ص٣٦٩، ح٤.
[4] . بحارالأنوار، ج٦، ص٢٢، ح٢٠.
[5] . الدرّة الباهرة، ص٤١.
دیدگاهتان را بنویسید