عشق حیدر
به نام حضرت عشق
عشق حيدر(ع)، فاطمه(س)
به مناسبت سالروز ازدواج امام علي(ع) و حضرت زهرا(س)
ابراهيم اخوی
ارتباط با نویسنده https://eitaa.com/eakhavi
اشاره
اولين روز از آخرين ماه سال قمري، سالروز پيوندي آسماني است كه ديگر هيچگاه مانند آن در تاريخ تكرار نشد. علي(ع)، پيشواي پارسايان با فاطمه(س)، برترين بانوي جهان پيمان عشق بست و خدا، والاترين فرستاده خويش را بر اين پيمان گواه گرفت. بركت اين ازدواج عمري به گستردگي آفتاب دارد؛ همچنانكه ياد و نام آن در تاريخ براي هميشه مانا گرديد. اول ذيحجه، روزي مبارك براي همه توگاماني است كه دل به زندگي فاطمي(س) دادهاند تا شادي خود را با خاطره هميشه روشن آن روز مبارك، پيوند زنند.
فاطمه(س)، برترين بانو
فاطمه(س) به نه سالگي رسيده بود. رشد جسماني مناسب آن حضرت و رشد و كمال عقلي بانوي فضيلتها سبب شده بود كه با وجود كمي سن، گوي سبقت از همه بربايد و يكه تاز ميدان فضائل گردد. ذهن سرشار و هوش فراوان و نيز بهرهمندي از زيبايي وي را از همه دختران ديگر ممتاز ساخته بود. توجه و مهرورزي بيپايان رسول خدا(ص) نيز بر امتيازات او افزوده بود. كمالات بيشمار فاطمه(س)، دختر محمد(ص) آخرين فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم ديرين عرب او را از پيامبر خواستگاري كنند.[1]
عروس بيهمتا
اشراف عرب دختران خود را به كساني ميدادند كه در قبيله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند؛ روي اين عادت ديرينه، اشراف و بزرگاني اصرار داشتند كه با دختر گرامي پيامبر، فاطمه(س) ازدواج كنند. غافل از آنكه اين دختر پيامبر با همه دختران ديگر فرق دارد و به موجب آيه مباهله[2] مقام بلندي دارد. فاطمه(س) به تصريح آيه تطهير[3] معصوم بود و شوهري جز معصوم نمي توانست داشته باشد؛ از اين رو، پيامبر از طرف خدا مأمور بود كه در پاسخ خواستگاران بگويد ازدواج فاطمه بايد به فرمان خدا صورت بگيرد[4]
كسي مانند زهرا(س)
سفارش اسلام در ازدواج، توجه به همشأني عروس و داماد است اما همترازي را در ايمان و اسلام ميداند. در جريان ازدواج حضرت فاطمه نيز افراد زيادي خواهان ازدواج با ايشان بودند، كساني كه از جايگاه اجتماعي يا اقتصادي بالايي برخوردار بودند. اما همه آنها با جواب رد روبرو شده بودند. تقدير الهي براي فاطمه(س) برتر از آن بود كه فكرهاي مادي ميانگاشتند.
اصحاب پيامبر فهميده بودند كه جريان ازدواج فاطمه آسان نيست و هر فردي نميتواند با او ازدواج كند، هر چند از جايگاه مادي و اجتماعي بالايي برخوردار باشد. شوهر فاطمه بايد شخصيتي باشد كه از نظر كمالات معنوي وسجاياي اخلاقي پشت سر پيامبر بوده و چنين فردي كسي نبود غير از علي بن ابيطالب(ع)، همراه هميشه پيامبر(ص). [5]
عشق نهفته علي(ع)
پاسخهاي منفي پيامبر(ص) و دخترش فاطمه(س)، و نيز توجه ويژه آن حضرت به علي بن ابيطالب(ع)، جمعي را بر آن داشت كه براي اين وصلت سهمي ايفا كنند. به همين دليل روزي به در خانه علي(ع) آمدند تا او را براي خواستگاري فاطمه(س) تشويق كنند. او در منزل نبود. دانستند كه در نخلستان مشغول آبياري است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول كار ديدند. يكي از آنان پيشنهاد خواستگاري را مطرح كرد. چشمان علي(ع) پر از اشك شد و فرمود:« احساساتم را به هيجان آوردي و آرزوي ديرينهام را بيدار كردي. به خدا سوگند فاطمه مورد خواست و رغبت من است ولي چه كنم كه دستم خالي است».
آن مرد گفت: تو ميداني كه همه دنيا نيز پيش خدا و پيامبرش ناچيز است و پيامبر به مال و ثروت چشم ندارد.
علي(ع) كار آبدهي نخلستان را رها كرد، شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را براي رفتن به خانه رسول خدا(ص) آماده كرد.[6]
علي(ع) در خانه پيامبر(ص)
وقتي حضرت علي(ع) براي خواستگاري فاطمه(س) رفت، پيامبر در خانه ام سلمه بود. علي(ع) در زد. ام سلمه پرسيد: كيست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پيامبر دستور داد: «در را باز كن و بگو داخل شود. كسي پشت در است كه محبوب خدا و رسول است».
علي(ع) وارد شد، سلام كرد و در حضور رسول خدا(ص) نشست. چشمان خود را بر زمين دوخت. شرم او از پيامبر مانع گفتن خواستهاش ميشد. پيامبر(ص) كه خود علي(ع) را بزرگ كرده و از روحيات او با خبر است، سكوت را شكست و فرمود:« ميبينم براي حاجتي اينجا آمدهاي. خواستهات را بر زبان آور و آنچه در دل داري بازگو كه خواستهات پيش من پذيرفته است»[7]
مرا بپذير!
علي(ع) كه براي خواستگاري دختر پيامبر، به خانه ايشان رفته بود، با سخناني شيرين خواستهاش را چنين بازگو كرد:«پدر و مادرم فداي شما، وقتي خردسال بودم مرا از عمويتان «ابوطالب» و «فاطمه بنت اسد» گرفتيد، با غذاي خود بزرگم كرديد و به اخلاق و منش خود بزرگم كرديد. نيكي و دلسوزي شما درباره من از پدر و مادرم بيشتر و بهتر بود، تربيت و هدايتم به دست شما بوده و شما اي رسول خدا به خدا سوگند ذخيره دنيا و آخرتم ميباشيد. اي رسول خدا، اكنون كه بزرگ شدهام، دوست دارم خانه و همسري داشته باشم تا در سايه انس با او، آرامش يابم. آمدهام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاري كنم. آيا مرا ميپذيريد؟».
چهره پيامبر چون گل شكفته شد. گويا انتظار اين لحظه را ميكشيد.خوشحال شد ولي جواب قطعي را بر عهده فاطمه(س) گذاشت.[8]
سكوتي برتر از سخن
پيامبر گرامي اسلام(ص) ماجراي خواستگاري پسر عموي خويش، امام علي(ع) را براي دخترش بازگو كرد و فرمود:« دختر عزيزم، تو علي بن ابيطالب را خوب ميشناسي و به سابقه ايمان و خويشاوندي و فضيلت و پارسايي او آگاهي داري. من هميشه آرزو داشتم تو را خوشبخت كنم به عقد كسي درآورم كه بهترين مرد روي زمين است. آيا راضي هستي همسر علي باشي؟».
فضاي اتاق لحظاتي غرق در سكوت بود؛ سكوت از سر حيا. فاطمه خاموش ماند و چيزي نگفت. نغمه تكبير پيامبر بلند شد:« الله اكبر! فاطمه راضي است. سكوت او نشانه رضايت اوست». واكنش فاطمه(س) در برابر خواستگاران قبلي، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتي بود، اما اين بار با سكوت خود صد سخن گفت و روي خود را هم بر نگرداند.[9] آن حضرت نزد علي(ع) كه در انتظار پاسخ بود، برگشت و رضايت فاطمه(س) را خبر داد.[10]
مهر علي(ع)؛ مهريه زهرا(س)
مشخص كردن ميزان مهريه، از شرايط عقد در اسلام است. حضرت محمد(ص) كه اولين مجري دستورات اسلام بود، در پيوند دخترش با حضرت علي (ع)، از داماد آيندهاش پرسيد: آيا براي اين ازدواج اندوختهاي داري؟.
علي(ع) پاسخ داد: شما از وضعيت من به خوبي آگاهيد. تمام دارايي من شمشير، زره و شتر آبكشم است. پيامبر(ص) فرمود: شمشيرت را براي جهاد در راه خدا نياز داري؛ شتر هم براي انجام كارهاي روزمره و امرار معاش ميخواهي؛ ولي اين زره(پيراهن جنگي) را بفروش و پولش را برايم بياور. علي(ع) زره را به 500 درهم فروخت و پول را به عنوان مهريه همسرش نزد پيامبر آورد تا براي ازدواجشان هزينه كند.[11] بدينترتيب؛ مهريه برترين بانوي دنيا، تعيين شد و پيام مهرآفرين آن براي همه دختران مسلمان باقي ماند.
اين مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر يك از اهل بيت(ع) ميزان مهريه همسران خود را به همين مقدار مشخص كردند.[12]
شفاعت، مهريه معنويپيامبر گرامي اسلام(ص) ازدواج دخترش را به سادهترين و راحتترين شيوه انجام داد تا براي همه جواناني كه در آستانه زندگي مشترك هستند، سرمشق نيكويي باقي بماند. مهريه 500 درهمي براي فاطمه(س) مهتر زنان نيز، به همين هدف صورت گرفت.در روايات، علاوه بر اين مهريه كه جنبه مادي و مالي دارد، مهريههاي معنوي ديگري نيز براي آن بانوي بزرگ گفته شده است. در روايتي ميخوانيم كه حضرت زهرا(س) از پدر تقاضا كرد كه آن حضرت از خدا بخواهند تا مهريهاش را شفاعت از مسلمانان گنهكار قرار دهد. اين خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه(س) شفيع و واسطه بخشش گنهكاران قرار گرفت.[13]
خطبه عقد
براي اجراي خطبه عقد، امام علي(ع) به دستور پيامبر (ص) به مسجد رفت. همچنين پيامبر(ص) به بلال دستور داد كه مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت كوتاهي همگي در مسجد جمع شدند. پيامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترين بانوي اسلام را در مسجد مدينه و در سال دوم هجري جاري فرمود. سپس براي عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: « خداوند براي شما مبارك گرداند و اجتماعتان را پاينده بدارد».[14]
دوره نامزدي
امام علي(ع) در خاطرهاي زيبا، پايان دوره نامزدياش را چنين بيان ميكند:« يك ماه از اجراي خطبه عقدمان گذشت. در اين يك ماه با رسول خدا نماز ميخواندم و به خانهام بر ميگشتم و در اين يك ماه درباره ازدواج سخني به ايشان نگفتم. پس از يك ماه، همسران پيامبر به من گفتند: نميخواهي درباره آوردن فاطمه(س) به خانه خودت با پيامبر صحبت كنيم؟ گفتم صحبت كنيد. آنها به محضرحضرت رفتند و عرض كردند: علي(ع) دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به ديدار شوهرش روشن كن!
پيامبر(ص) پرسيد: چرا خود علي(ع) همسرش را از من نميخواهد؟ ما توقع داشتيم كه خودش اقدام كند. من عرض كردم: اي رسول خدا! حيا و شرم مرا از سخن گفتن در اين باره باز ميدارد.
پيامبر اسلام(ص) با شنيدن اين سخنان با برگزاري مراسم ازدواج موافقت كرده و به همسران خود دستور تهيه مقدمات آن را دادند.[15]
سفره با بركت علي(ع)
مقدمات جشن ازدواج فاطمه(س) فراهم گرديد. براي دادن وليمه عروسي هماهنگيهاي لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را براي صرف غذاي عروسي دختر پيامبر(ص) دعوت كند. جمعيت در مسجد موج ميزد. علي(ع) نتوانست تنها عدهاي را از جمع برگزيند؛ به همين خاطر با صداي بلند به همگان اعلام كرد كه: « دعوت مرا به وليمه عروسي فاطمه بپذيريد». تمام جمعيت حركت كردند. كمي غذا و زيادي جمعيت داماد پيامبر را نگران كرده بود. از حضرت كمك خواست. پيامبر(ص) كه شرمندگي علي(ع) را دريافته بود، فرمود: «دعا ميكنم خداوند به غذا بركت دهد». از بركت دعاي ايشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سير شدند. سپس پيامبر كاسهاي طلبيد و غذايي در آن ريخت و فرمود: اين هم براي فاطمه و شوهرش.[16]
خانهاي پر از مهر
زندگي مشترك علي(ع) و فاطمه زهرا(س) در خانهاي ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد.ياد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غير از رضايت حضرت حق خواسته ديگري آنها را به خود مشغول نكرد. زهرا(س) رازدار علي(ع) بود و علي(ع) پناهگاه فاطمه(س)؛ تا انجا كه حضرتش با نگاهي به زندگي خويش فرمود:« هيچگاه فاطمه از من نرنجيد و او نيز هرگز مرا نرنجاند. او را به هيچ كاري مجبور نكردم و او نيز مرا آزرده خاطر نساخت. در هيچ امري، قدمي برخلاف ميل باطني من برنداشت و هرگاه به چهرهاش نگاه ميكردم، تمام غصههايم برطرف ميشد و دردهايم را فراموش ميكردم»[17]. آن حضرت در جايي ديگر ميفرمايد: « به خدا قسم هرگز كاري نكردم كه فاطمه خشمگين شود، او نيز هيچگاه مرا خشمگين نكرد».[18]
خانه گِلي و گلهاي ياس
فاطمه زهرا(س) و همسر بزرگوارش، زندگي را در خانهاي گلي آغاز كردند، اما زيباترين گلهاي ياس در همان خانه پرورش يافتند. حضرت امام خميني(ره) با اشاره به اين مطلب ميفرمايند:«يك كوخ چهار-پنج نفري در صدر اسلام داشتهايم و آن، كوخ فاطمه زهرا(س) است. بركات اين كوخ چند نفري آن قدر زياد است كه عالم را از نورانيت پر كرده است. كوخ نشينان اين كوخ محقر، در مراتب معنوي آنقدر بالا بودند كه دست ملكوتيها هم به آنها نميرسد. جنبههاي تربيتي اين كوخ، آنقدر والا بوده است كه همه بركات در بلاد مسلمين، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از بركات آنهاست».[19]
همسران نمونه
سراسر زندكي مشترك امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) سرشار از سرمشق هاي نيكوست. مقام معظم رهبري، در تحليلي زيبا از نقش حضرت زهرا(س) در فعاليتهاي تأثيرگذار همسرش چنين ياد ميكنند:«…در طول ده سالي كه پيامبر در مدينه بود، حدود نه سال، جنگهاي كوچك و بزرگي ذكر كردهاند(حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها اميرالمؤمنين هم بوده است. حالا شما ببينيد، او{حضرت زهرا} خانمي است كه در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ ميماند… از لحاظ زندگي هم وضع رو به راهي ندارند…در حاليكه دختر رهبر است، دختر پيامبر است، يك نوع احساس مسئوليت هم ميكند. ببينيد انسان چه روحيه قوياي بايد داشته باشد تا بتواند اين شوهر را تجهيز كند، دل او را از وسوسه اهل و عيال و گرفتاريهاي زندگي خالي كند، به او گرمي بدهد، بچهها را به آن خوبي تربيت كند…. فاطمه زهرا(س) اين گونه خانهداري، شوهرداري و كدبانويي كردند و اين طور محور زندگي فاميل ماندگار در تاريخ قرار گرفتند».[20]
[1]. نك: سيد محمد كاظم قزويني، فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت، ترجمه: حسين فريدوني، آفاق، بيجا، 1371، چ4، ص146.
[2] . آل عمران: 61.
[3] .احزاب:33.
[4] . جعفر سبحاني، فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام(ص)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1371، چ1، صص251-252.
[5] .همان، ص252.
[6] . عذرا انصاري، جلوههاي رفتاري حضرت زهرا(س)، دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1379، چ8، صص146-147.
[7] .همان، ص 148.
[8] . همان، صص148-149.
[9] . همان، ص149.
[10] . فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت، ص 150.
[11] .همان، ص151.
[12] .همان، ص155.
[13] . همان، 159.
[14] . سيد احمد حبيب نژاد، پيوند آسماني، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، قم، 1381، چ1، صص93-94.
[15] . شيخ عباس قمي، رنجها و فريادهاي فاطمه(س)، ترجمه محمد محمدي اشتهاردي، ناصر، قم، 1374، چ8. صص57-58.
[16] .همان، ص59.
[17] . بحارالانوار،ج43،ص123؛ جلوههاي رفتاري حضرت زهرا(س)، ص24.
[18] . كشف الغمه، ج1، ص363، جلوههاي رفتاري حضرت زهرا(س)، ص24.
[19] .صحيفه نور، ج17، ص216؛ محمد تقي مصباح يزدي، جامي از زلال كوثر، تحقيق و نگارش: محمد باقر حيدري، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، قم، 1380، چ1،، ص216.
[20] .از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جوانان به مناسبت هفته جوان، 7/2/1377؛همان، ص141.
دیدگاهتان را بنویسید