نوروز فرصت ها و مراقبت ها
در این مقاله سایت همنو همراه شما هستیم با عنوان نوروز، فرصت ها و مراقبت ها به قلم ابراهیم اخوی، مدیر مجموعه همنو. تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
فرصت های معنوی نوروز
هوشمندی
یکی از تعریفهایی که در دانش روانشناسی برای هوش شده است، توانایی سازگاری و هماهنگ شدن با شرایط است.
این نگاه در آموزههای دینی هم وجود دارد. پیامبر گرامی اسلام (ص) در تعبیری آشنا فرمودند: «اُطلُبُوا الخَيرَ دَهرَكُم كُلَّهُ وتَعَرَّضُوا لِنَفَحاتِ اللّهِ، فإنّ للّه نَفَحاتٍ مِن رَحمَتِهِ يُصِيبُ بها مَن يشاءُ مِن عبادِهِ؛ در سراسر عمر خود جوياي خير و خوبي باشيد و خويشتن را در معرض نسيمهاي خداوندي قرار دهيد؛
زيرا نسيم رحمت خدا گهگاه ميوزد و به هر يك از بندگانش كه او خواهد، ميرسد».[1] بر این اساس، زمانی که فرصتهای معنوی مناسب پدید میآید، فرد هوشمند خود را برای استفاده مناسب از آن آماده میکند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) نیز میفرماید: «إنَّ لِلقُلوبِ شَهوَةً و إقبالاً و إدبارا فَائتوها مِن قِبَلِ شَهوَتِها وإقبالِها فَإِنَّ القَلبَ إذا اُكرِهَ عَمِىَ؛ دلها داراي ميل، اقبال و اِدبارند. شما از رهگذر ميل و اقبال آن، بدان راه يابيد كه اگر دل به كاري وادار شود، كور ميشود».[2]
در این سخن نیز، زمانی که سیستم روانی انسانها آمادگی برای انجام کارهای شایسته در آن به وجود آمد، میتواند با ظرفیت بالاتری به این کار اقدام کند. پدیدآیی فضای روانشناختی برای انجام کارهای شایسته، نکتهای است که بزرگان بر آن تاکید داشتهاند.
با آغاز سال نو، فضای روانی تازهای در جان افراد دمیده میشود. این فرصت همانند یک سکوی پرش به سوی نیکیهاست؛ نیکیهایی که در قرآن کریم، همگان به پیشیگرفتن در آن تشویق شدهاند.[3] این فضای زیبایی که با شروع یک سال جدید و طراوت فصل بهار، در اهالی نوروز به وجود میآید، فرصتی است برای تجربههای جدید معنوی.
برخی تنها نیازمند یک تغییر نگاه هستند تا تمام آداب و تشریفات نوروزی خود را به سوی آسمانی شدن و معنوی گردیدن، تغییر مسیر دهند. این تغییر نگاه، قانونی است که خداوند در قرآن همگان را به آن سفارش کرده و خواسته است تا مؤمنان از شرایط مادی خود برای توشهاندوزی معنوی بهره گیرند.
سفارش خداوند به ایمان آورندگان چنین است: «وَابْتَغِ فِيما آتَاكَ اللّه ُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللّه ُ إِلَيْكَ؛ در آنچه خدا به تو داده است، سراي آخرت را بجوي و بهره ات را از دنيا فراموش مكن و نيكي كن همچنانكه خدا به تو نيكي كرده است». [4]
در سفارشی رسول اسلام(ص) نیز ما را به استفاده از سفره مهر الهی دعوت کرده و فرمودند: «تَعَرَّضُوا لِرَحمَةِ اللّه ِ بما أمَرَكُم بهِ مِن طاعَتِهِ؛ با فرمان بردن از اوامر خداوند، خود را در معرض رحمت او قرار دهيد».[5] اکنون که در روزهای پرتکاپوی نوروز قرار داریم، با نگاهی تازه به فرصتهای این مناسبت، میتوان بهرهمندی بیشتری را به دست آورد. به برخی از این زمینههای معنوی اشاره میشود.
1.رسیدگی به خود و خانه
یکی از تشریفات نوروز، آمادهسازی منزل برای پذیرایی از مهمانان است. خانهتکانی، رسمی دیرینه است که در استقبال از نوروز، حال و هوای ویژهای به خود میگیرد. آراستگی فردی و پوشیدن لباسهای نو و تمیز نیز از آداب این مراسم باستانی است. میتوان به چنین اقداماتی، رنگ معنوی بخشید. با نگاهی به آموزههای دینی در این باره، به ارزشمندی چنین تصمیمی پی میبریم:
ارزش خانهتکانی
درباره فضیلت رسیدگی به منزل و جابجایی، روایات متعددی وجود دارد که برخی از آن اشاره میشود: امام صادق(ع) میفرماید: «سَألَتْ اُمُّ سَلَمَةَ رسولَ اللّه صلي الله عليه وآله عن فَضلِ النساءِ فى خِدمَةِ أزواجِهِنَّ، فقال: أيُّما امرَأةٍ رَفَعَتْ مِن بَيتِ زَوجِها شيئا مِن مَوضِعٍ إلي مَوضِعٍ تُرِيدُ بهِ صَلاحا إلاَّ نَظَرَ اللّه ُ إلَيها و مَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبْهُ؛ امّ سلمه از رسول خدا(ص) درباره فضيلت خدمت كردن زنان به شوهرانشان پرسيد. آن حضرت فرمود: هر زني كه در خانه شوهر خود به قصد مرتّب كردن آن، چيزي را جا به جا كند، خداوند به او نظر افكند و هر كه خداوند به او نظر كند، عذابش ندهد».[6]
ارزش پاکیزگی
نگاه اسلام به پاکیزگی، نگاه ممتازی است. در کتاب تاریخ تمدن اسلام و غرب آمده است: در دورهای که هنوز اروپاییان با حمام آشنا نبودند و بوی بدی از بدن آنها برمیخاست، مسلمانان با خوشبویی و نظافت شناخته میشدند». روشن است که چنین پیشرفتی در زمینه بهداشت، مرهون تلاشها و شناختافزایی پیامبر اسلام(ص) و جانشیان گرامی ایشان است. با نگاهی به روایات، به جملات تشویقی معصومین در این باره آشنا میشویم:
پیامبر اسلام(ص): «تَنَظَّفوا بكُلِّ ما استَطَعتُم ؛ فإنَّ اللّه َتعالي بَنَي الإسلامَ علَي النَّظافَةِ، ولَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إلاّ كُلُّ نَظيفٍ؛ خودتان را با هر وسيلهاي كه ميتوانيد پاكيزه كنيد؛ زيرا خداوند متعال اسلام را بر پايه پاكيزگي بنا كرده است و هرگز به بهشت نرود مگر كسي كه پاكيزه باشد».[7]
پیامبر اسلام(ص): أحْسِنوا لِباسَكُم، وأصْلِحوا رِحالَكُم، حتّي تَكونوا كأنَّكُم شامَةٌ فى النّاسِ؛ لباس خوب بپوشيد وخانه هايتان را آباد كنيد تا در ميان مردم مانند خالِ رخساره باشيد».[8]
امام صادق(ع): «غَسلُ الإناءِ وكَسحُ الفِناءِ، مَجلَبَةٌ للرِّزقِ؛ شستن ظرف وجارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزي ميشود».[9]
امام صادق(ع): «خداوند زيبايي و خودآرايي را دوست دارد و بينوايي و فقرنمايي را ناخوش ميدارد. هرگاه خداوند به بندهاي نعمتي ميدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببيند. گفته شد: چگونه؟ فرمود: لباس تميز بپوشد، خود را خوشبو كند، خانهاش را گچكاري كند، جلو در حياط خود را بروبد، حتّي روشن كردن چراغ پيش از غروب خورشيد فقر را ميبرد و روزي را زياد ميكند».[10]
امام رضا(ع): «مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنَظُّفُ؛ پاكيزگي از اخلاق پيامبران است».[11]
کمک به همسر
برخی از آقایان در خانهتکانی سهمی ندارند. همچنین عدهای به بهانه کارهای بیرون، از موهبت کمک به همسر و خدمت به او باز میمانند. با نگاهی به روایات، در مییابیم که همکاری همسران در امور منزل، جایگاه معنوی شایستهای دارد. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرمایند: «إذا سَقَي الرجلُ امرَأتَهُ اُجِرَ؛ هر گاه مرد به زن خود آبي بنوشاند، پاداش بَرَد».[12] آن حضرت در سخنی دیگر فرمودند: «لايَخدُمُ العِيالَ إلاّ صِدِّيقٌ أو شَهيدٌ أو رَجُلٌ يُرِيدُ اللّه ُ بهِ خَيرَ الدنيا والآخِرَةِ؛ به زن خود خدمت نكند، مگر صدّيق يا شهيد يا مردي كه خداوند خير دنيا وآخرتِ او را بخواهد».[13] و فرمودند: « خِدمَةُ العِيالِ كَفّارَةٌ لِلكَبائرِ وتُطفئُ غَضَبَ الرَّبِّ؛ خدمت كردن به خانواده، كفّاره گناهان بزرگ است و خشم پروردگار را فرو مينشاند».[14]
2.دید و بازدید
رویکرد دین اسلام، اجتماعی سازی پیروان خود است. تنهایی در اسلام اولویت ندارد و ممکن است در شرایط خاص توصیه شود. بحران تنهایی در جهان امروز به حدی روشن است که قدرت انکار آن وجود ندارد. امروز با توسعه ابزارهای ارتباط مجازی مانند ارتباطات اینترنتی، تلفن همراه و نیز سوق یافتن انسانها به زندگی مدرن و آپارتماننشینی، موجی از تکروی و تنهایی آنها را فرا گرفته است. یکی از نویسندگان در جملهای زیبا، به این نکته اشاره میکند و مینویسد: «ما توانستیم به کرات دیگر برویم و برگردیم ولی هنوز به همسایه خود سر نزدیم». این تنهاگرایی انسانهای مدرن، به حاشیه رفتن روابط خانوادگی و فامیلی را هم در برگرفته است. برخی از افراد نزدیک خانواده هم ممکن است مدتهای زیادی با هم ارتباطی نداشته باشند و با توجیه دشواری و هزینه بردار بودن ارتباط یا با خیال جایگزینی ارتباطات تلفنی و به ویژه پیامکی، خود را از چنین موهبتی محروم میکنند. در آموزههای دینی، مشوقهای زیادی برای اجتماعی کردن پیروان خود وجود دارد. سفارش به حضور در مسجد و برنامههای معنوی آن به ویژه نماز جماعت، سفارش به عیادت، توصیه به فعالیتهای اجتماعی و خدمترسانی به مردم، سفارش به تعاون و همکاریهای جمعی و … از شمار آن است. صله رحم و پیوند خویشاوندی نیز از وظایفی است که در برنامه دین توجه جدی و وجوبی به آن شده است و کسی که چنین وظیفهای را ترک کند، گناهکار است. در نگاه روایات همچنان که سیاستهای تشویقی فراوانی برای انجام این پیوند اجتماعی دیده میشود، در مقابل با تهدیدهایی افراد از ترک آن منع شدهاند.
برخی از روایات دید و بازدید چنین هستند:
- پيامبر خدا (ص): «صله رحم، خانهها را آباد و عمرها را زياد مىكند، هر چند به جا آورندگان صلهرحم از نيكان نباشند».[15]
- پيامبر خدا (ص): «صله رحم، حساب [قيامت] را آسان مى كند و از مرگِ بد نگه مىدارد».[16]
- پيامبر خدا (ص): «مردمان بد كردارى كه نيكوكار هم نيستند، صلهرحم به جاى مىآورند و در نتيجه داراييهايشان زياد و عمرهايشان طولانى مىشود، چه رسد به اينكه نيكوكار و نيك باشند». [17]
- پيامبر خدا (ص): گاهى مىشود از عمر كسى سه روز باقى مانده است، اما صله رحم به جاى مىآورد، پس خداوند آن را تا سى سال به تأخير مىاندازد و گاه مىشود كه از عمر كسى سى سال باقى مانده است، اما قطع رحم مى كند، پس خداوند آن را به سه روز تبديل مىكند».[18]
- امام على (ع): مردى خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: مرا كارى بياموز كه به سبب آن، خداوند و بندگانش مرا دوست بدارند و خدا ثروتم را زياد كند و تندرستم بدارد و عمرم را دراز گرداند و با شما محشورم فرمايد. پيامبر فرمود: اين شش چيز كه بر شمردى، نياز به شش کار دارد: اگر خواهى خداوند تو را دوست بدارد، از او بترس و تقواى او پيش گير؛ اگر خواهى كه مردمان دوستت بدارند، به آنان نيكى كن و چشم طمع از دست آنان بر گير؛ اگر خواهى خداوند دارايى تو را زياد گرداند، مالت را پاك كن؛ اگر خواهى كه خداوند تو را تندرست بدارد، زياد صدقه بده؛ و اگر خواهى كه خداوند عمرت را دراز گرداند، صله ارحام كن؛ و اگر خواهى كه تو را با من محشور فرمايد، در پيشگاه خداىِ واحدِ قهّار سجده هاى طولانى كن».[19]
- امام على (ع): «صِلُوا أرحامَكُم و لو بالسَّلامِ، يقولُ اللّه ُ تباركَ و تعالى: وَ اتَّقُوا اللّه َ الّذي تَساءَلُونَ بهِ و الأَرْحامَ إِنَّ اللّه َ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا؛[20] با يك سلام هم كه شده صله ارحام كنيد ؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: از خدايى كه به نام او از يكديگر چيزى مىطلبيد، بترسيد و از بريدن خويشاونديها پروا كنيد، همانا خداوند ناظر بر اعمال شماست».[21]
- امام باقر (ع): «صله رحم، اعمال را پاك مىكند، داراييها را فزونى مىبخشد، بلا را دور مىگرداند، كار حسابرسى [در قيامت ] را آسان مىكند و مرگ را به تأخير مىاندازد».[22]
- امام باقر (ع): «صله رحم، خلق و خوى را نيكو، دست را بخشنده، جان را پاكيزه و روزى را زياد مى كند و اجل را به تأخير مى اندازد».[23]
- امام باقر (ع): «وَجَدْنا في كتابِ رسولِ اللّه (ص): إذا قَطَعُوا الأرحامَ جُعِلَتِ الأموالُ في أيدِي الأشرارِ؛ در كتاب رسول خدا (ص) ديديم كه: هرگاه مردم پيوند خويشاوندى يكديگر را ببرند، اموال و داراييها در دست بدكاران قرار گيرد».[24]
- امام صادق (ع): «صله رحم و نيكوكارى، حساب را آسان مىسازند و از گناهان نگه مىدارند؛ پس صله ارحام به جاى آوريد و به برادران خود نيكى كنيد، اگر چه با سلام كردنى نيكو و جواب سلام دادن باشد».[25]
- جالب اینجاست که حتی دین اسلام، افراد را تشویق به ایجاد ارتباطی میکند که قبلا قطع شده و از پیروان خود میخواهد در ایجاد پیوند اجتماعی، پیشقدم باشند. روایت حضرت در این باره خواندنی است:
- ابوذر غفاری میگوید: «رسول خدا (ص) هفت سفارش به من فرمود: مرا سفارش كرد كه به پايينتر از خودم بنگرم و به كسى كه بالاتر از من است ننگرم، مرا به دوست داشتن مستمندان و نزديك شدن به آنان سفارش فرمود، مرا سفارش فرمود كه حقيقت را بگويم، اگر چه تلخ باشد، مرا سفارش فرمود كه با خويشاوندانم پيوند برقرار كنم، هرچند آنان پشت كنند، سفارشم فرمود كه در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشگرى نهراسم، مرا سفارش فرمود كه ذكر لا حول و لا قوّة الاّ باللّه [العلىّ العظيم] را زياد بگويم؛ زيرا كه آن از گنجهاى بهشت است».[26]
- البته همانند همه برنامههای دیگر دینی، قوانینی نیز برای این پیوندها قرار داده شده است که مراعات آن میتواند کیفیت و مدت زمان ارتباط را بهینهسازی نماید.
3.مهمانداری و سفره انداختن
یکی دیگر از سنتهای پسندیده نوروز، سفره انداختن و غذا دادن به مهمانان است. این کار هر چند ممکن است به شکل یک برنامه عادی و معمولی جلوه کند، ولی با افزودن چاشنی «نیت» به آن، رنگ و بویی تازه میگیرد و عطر معنوی آن تمام فضای مهمانی را پر میکند. خانمی که به نیت اطعام و انجام این سنت، به پخت و پز مشغول میشود، با کسی که به قصد فخرفروشی و جلب تعریف و تمجید دیگران به این کار دست میزند، تفاوت زیادی دارد. در آموزههای دینی، درباره اطعام و سفره انداختن سخنان جالب و شنیدنی وجود دارد. در سخنی از پيامبر خدا (ص) آمده است: «بهترين شما كسي است كه مردم را اطعام كند، به همگان سلام گويد و شب هنگام كه مردم خوابند، او نماز گزارد».[27] آن حضرت در روایت دیگری بر نقش سفره انداختن در افزایش درآمد و روزی، چنین اشاره میکند: «خانهاي كه در آن اطعام ميشود، خير و بركت سريعتر از فرو رفتن تيغ در كوهان شتر، به آن ميرسد».[28] امام علی(ع)، یکی از وظایف برخورداران از اقتصاد خوب را، رسیدگی به خویشاوندان و دعوت از آنان برای مهمانی بر میشمرد و میفرماید: «هركه خداوند به او ثروتي دهد، بايد با آن به خويشانش رسيدگي كند و مهمانداري نمايد».[29]
در مقابل نیز نداشتن مهمان و بخل از اطعام، سبب محرومیتهای مالی و معنوی میگردد. کسانی که به بهانههایی چون هزینهبردار بودن، خسّت به خرج میدهند و خویش را از این موهبت محروم ساختهاند. پيامبر خدا(ص) در این باره میفرمایند: «به هر خانهاي كه مهمان به آن وارد نشود، فرشتگان وارد نميشوند».[30]
4.عیدی دادن
دادن هدیه، به شکلهای گوناگون آن نیز یکی از فرصتهای معنوی روزهای اول سال شمرده میشود. این برنامه زیبا، آثار فردی و اجتماعی فراوانی را با خود همراه میکند. با نگاهی به آموزههای دینی، به این نتیجه میرسیم که انجام سنت هدیه دادن، در ایجاد محبت و افزایش آن سهم بسزایی دارد. هم دادن هدیه و هم پذیرفتن آن، از رفتارهای اخلاقی و پسندیده شمرده میشود. در روایتی آمده است که
«اُتيَ عليٌّ (ع) بِهَدِيَّةِ النَّيروزِ، فقالَ: ما هذا ؟ قالوا: يا أميرَالمُؤمِنينَ، اليَومُ النَّيروزُ، فقالَ (ع): اِصنَعوا لَنا كُلَّ يَومٍ نَيروزا؛ در نوروز، هديهاى خدمت امام على(ع) آوردند. حضرت پرسيد: اين چيست؟ عرض كردند: اى اميرالمؤمنين! امروز نوروز است. امام فرمود: هر روزمان را نوروز كنيد!».[31]
انتخاب هدیه یکی از ملاکهای سنجش شخصیت هدیه دهنده است. انسانها بر اساس انتخابهایی که دارند شناخته میشوند و گزینش هدیه مناسب با فرد میتواند نشان از ابعاد شخصیتی هدیه دهنده باشد. در این باره، سخن امام علی(ع) شنیدنی است که فرمود: «ثَلاثَةٌ تَدُلُّ عَلى عُقولِ أربابِها: الرَّسولُ، و الكِتابُ و الهَدِيَّةُ؛ سه چيز است كه نشانگرِ خردِ صاحبان آنهاست: فرستاده، نامه و هديه». [32]
به نظر کارشناسان اخلاق و روانشناسی، بهتر است به جای پرداخت وجه نقد در هدیههای نوروزی، آن را تبدیل به کالای مناسب با فرد دریافت کننده نمود تا بدینوسیله، پیام محبت بیشتری صادر شود؛ زیرا فرد مقابل به قدری عزیز بوده که به خاطر آن، وقت صرف شده و هدیهای برایش تهیه شده که نشان میدهد، اهدا کننده به روحیات فرد مقابل توجه و آشنایی داشته است. همچنین با پرداخت پول به دیگران به ویژه کودکان، از هماکنون نوعی تعلق و توجه به پول آموزش داده میشود که میتواند در سنین بالاتر خوشایند نباشد.
نکته جالب دیگر اینکه، هدیه فقط برای غریبهها نیست. یکی از کسانی که در اولویت دریافت هدیه هستند، همسر و فرزندان شخص میباشند. این هدیه میتواند به شکل سوغات یا دیگر مناسبتها برای خانواده تهیه شود. پیامبر خدا(ص) آنقدر به این مسئله تاکید داشتند که اصل وجود هدیه را ضروری دانسته و مقدار و کمیت آن را بیاهمیت میدانند. در این روایت میخوانیم: «إذا خَرَجَ أحَدُكُم إلى سَفَرٍ ثُمّ قَدِمَ على أهلِهِ فَلْيُهدِهِم و لْيُطرِفهُم و لو حِجارةً!؛ هر گاه يكى از شما به سفر رفت، در بازگشت حتى اگر شده يك قطعه سنگ براى خانواده اش هديه و تحفه بياورد!».[33] تاکید حضرت رسول(ص) بر محبتآفرینی هدیه، در روایات زیبایی چنین آمده است:
- «تَهادَوا تَحابُّوا، تَهادُوا فإنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائنِ؛ به يكديگر هديه دهيد، تا نسبت به همديگر با محبت شويد. به يكديگر هديه دهيد؛ زيرا هديه كينهها را مىبرد».[34]
- «فإنَّ الهَدِيَّةَ تَسِلُّ السَّخائمَ، و تُجلي ضَغائنَ العَداوَةِ وَ الأحقادِ براى يكديگر هديه ببريد؛ زيرا هديه بدخواهىها را [از دلها] بيرون مىكشد و كينههاى دشمنى و نفرتها را برطرف مىكند».[35]
- «الهَدِيَّةُ تُذهِبُ الضَّغائنَ مِنَ الصُّدورِ؛ هديه دادن، كينهها را از سينهها مىبرد».[36]
- «الهَدِيَّةُ تُورِثُ المَوَدَّةَ و تَجدُرُ الاُخُوَّةَ و تُذهِبُ الضَّغينَةَ، تَهادُوا تَحابُّوا؛هديه دادن محبّت مىآورد و برادرى را نگه مىدارد و كينه و دشمنى را مىبرد. براى يكديگر هديه ببريد تا دوستدار هم شويد».[37]
امام علی(ع)، هدیه را برتر از صدقه دادن میشمارند و میفرمایند: « لَأن اُهدِي لأخِي المُسلِمِ هَدِيَّةً تَنفَعُهُ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أتَصَدَّقَ بمِثلِها؛ اگر به برادر مسلمان خود هديهاى دهم كه به كارش آيد، خوشتر است نزد من از اينكه همانند آن هديه صدقه دهم».[38]
از نگاه آموزههای دینی، پذیرفتن هدیه نوعی احترام گذاشتن به هدیه دهنده است. در سخنی از پیامبر اعظم(ص) چنین آمده است: «مِن تَكرِمَةِ الرّجُلِ لأخيهِ المُسلمِ أن يَقبَلَ تُحفَتَهُ، و يُتحِفَهُ بما عِندَهُ، و لا يَتَكَلّفَ لَهُ شيئا؛ از احترام مرد به برادرش اين است كه پيشكش او را بپذيرد و از همان چيزى كه نزد خود دارد به او پيشكشى دهد و براى پيشكش دادن چيزى به او، خود را به تكلّف و زحمت نيندازد».[39]
نکته نهایی درباره هدیه این که گاهی یک سخن حکیمانه میتواند بهترین تحویل برای دیگران باشد و جرقه یک تغییر بزرگ را ایجاد کند. در روایات نیز به این مسئله اشاره شده است. در سخنی از رسول خدا(ص) میخوانیم:« ما أهدى المَرءُ المُسلمُ على أخيهِ هَدِيَّةً أفضَلَ مِن كَلِمَةِ حِكمَةٍ ؛ يَزيدُهُ اللّه ُ بها هُدى، وَ يَرُدُّه عن رَدى؛ بهترين هديهاى كه انسان مسلمان به برادر خود مىدهد، سخن حكيمانهاى است كه خداوند به سبب آن بر هدايت او بيفزايد و از هلاكت بازش دارد».[40] یک نمونه از این هدایا به واسطه فرشته وحی به پیامبر اعظم تقدیم شد: «جبرئيل (ع) نزد پيامبر آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! خداوند تبارك و تعالى مرا با هديّهاى سوى تو فرستاده است كه قبل از تو آن را به هيچ كس نداده است. رسول خدا (ص) فرمود: گفتم: آن چيست؟ جبرئيل گفت: شكيبايى و بهتر از آن. گفتم: آن ديگر چيست؟ گفت: خشنودى و بهتر از آن. گفتم: آن چيست؟ گفت: زهد و بهتر از آن. گفتم: آن چيست؟ گفت: اخلاص و بهتر از آن. گفتم: آن چيست؟ گفت: يقين و بهتر از آن. گفتم: آن چيست؟ جبرئيل گفت: پلكان آن توكّل بر خداوند عزّ و جلّ است. گفتم: توكّل بر خداوند عزّ و جلّ چيست؟ گفت: دانستن اين نكته كه مخلوق نه زيانى مىزند نه سودى مىرساند، نه چيزى مىدهد و نه جلو چيزى را مىگيرد و چشم اميد بر كندن از مردم است».[41]
5. برنامهریزی
تدبیر و داشتن برنامه در زندگی، یکی از نشانههای موفقیت و رشدیافتگی است. مدیریت امکانات و نیز ساماندهی به زمان، از نشانههای انسانهای موفق است. امام صادق(ع)، تدبیر را یکی از نشانههای ایمان میشمارند و میفرمایند: «لايَسْتَكمِلُ عبدٌ حقيقةَ الإيمانِ حتّى تكونَ فيه خِصالٌ ثلاثٌ: الفِقهُ في الدِّينِ وحُسْنُ التَّقديرِ في المَعيشةِ و الصَّبرُ علَى الرَّزايا؛ بندهاى حقيقت ايمان را به كمال نمىرساند مگر آنكه سه خصلت در او باشد: فهم در دين، برنامه ريزى درست در امر معاش و شكيبايى در برابر گرفتاريها».[42] امیر مؤمنان(ع) نیز، برنامه ریزی درست را ستون زندگی موفق میشمارند و میفرمایند: «قِوامُ العَيشِ حُسنُ التَّقديرِ و مِلاكُهُ حُسنُ التَّدبيرِ؛ ركنِ زندگى، برنامه ريزى درست است و پايه آن مديريت صحيح».[43]
در ایام نوروز، هر فردی با چنین فرصتی روبرو میشود. به عنوان مثال، شخصی که سرپرست خانواده است، نسبت به هزینههای پیشرو، دست به قلم برده و از مدتها پیش با تدارک نیازمندیهای منزل، خود را آماده قرار گرفتن در این جشن مینماید. همچنین، مدیریت روابط و تنظیم برنامههای رفت و آمد، از دیگر فرصتهای برنامهریزی است. برخی نیز در میان انبوه برنامههای فشرده نوروز، دنبال فرصتی برای عبادت و انجام مستحبات این ایام هستنند و گروهی دیگر از دانش غفلت نمیکنند و با مطالعه، روزهای اول سال را با اندیشهای استوار و آگاهانه آغاز میکنند. با مدیریت صحیح زمان و شرایط خاص روزهای اول سال، میتوان بهرهوری بیشتری را ایجاد کرد.
6. زیارت مسافران ابدیت
یکی از سنتهای نوروز که برخی آن را در آخرین جمعه سال یا اولین جمعه آن انجام میدهند، زیارت مسافرانی است که به ابدیت کوچ کردهاند و اینک حضور فیزیکی در میان ما ندارند. با ایجاد پیوند با گذشتگان، استحکام عاطفی بیشتری در زندگی ایجاد میشود و برکات معنوی زیادی در آن پدید میآید. در کلامی از امام علی(ع) آمده است: «زُورُوا مَوتاكُم ؛ فإنّهُم يَفرَحُونَ بِزِيارَتِكُم، و لْيَطلُبِ الرَّجُلُ حاجَتَهُ عِندَ قَبرِ أبيهِ و اُمِّهِ بعدَ ما يَدعُو لَهُما؛ اموات خود را زيارت كنيد ؛ زيرا آنان از ديدار شما خوشحال مىشوند؛ انسان بايد بعد از آنكه بر سر قبر پدر و مادر خود برايشان دعا كرد، حاجت خود را[از خدا] بخواهد».[44] شخصی از امام صادق(ع) پرسید: انسان سر قبر پدر خود و خويشاوند و غريبه مىرود، آيا اين كار براى او سودى دارد؟ حضرت فرمود: «آرى، همان طور كه اگر به يكى از شما هديهاى داده شود، خوشحال مىگردد، مرده نيز از كار شما خوشحال مىشود».[45]
7. عیادت از بیماران
دامنه بازدیدهای نوروز به بیماران هم توسعه مییابد؛ افرادی که به دلیل کسالتهای جسمی خود، نیاز بیشتری به توجه دیگران دارند. این فرصت معنوی میتواند در برنامههای نوروز روح تازهای را در جان نوروزیان بدمد و آنها را آماده مهرورزی و همدلی بیشتر با دیگران نماید. در آموزههای دینی، آداب ویژهای برای عیادت برشمرده شده است. کوتاه کردن زمان عیادت، بردن تحفهای برای بیمار که ترجیحا خوراکیهای مفید باشد و نیز تکرار عیادت از شمار آن است. در این باره به چند روایت اشاره میشود:
- پیامبراعظم(ص): «عُدْ مَن لا يَعودُكَ، و أهدِ مَن لا يُهدي لكَ؛ از كسى كه به عيادت تو نمىآيد عيادت كن و به كسى كه به تو هديه نمىدهد، هديه بده».[46]
- پیامبراعظم(ص): «أعظَمُ العِيادَةِ أجرا أخَفُّها؛ پر اجرترين عيادت، كوتاهترين آن است».[47]
- پیامبراعظم(ص): «أغِبّوا في العِيادَةِ و أربِعوا؛ هر دو سه روز يك بار به عيادت بيمار برويد».[48]
- امام علي(ع) : «إنّ مِن أعظَمِ العُوّادِ أجرا عندَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ لَمَن إذا عادَ أخاهُ خَفَّفَ الجُلوسَ، إلاّ أن يَكونَ المَريضُ يُحِبُّ ذلكَ و يُريدُهُ و يَسألُهُ ذلكَ؛ بزرگترين پاداش را نزد خداوند عزّ و جلّ آن عيادت كنندهاى دارد كه هرگاه به عيادت برادرش برود، زمان كوتاهى نزد او بنشيند، مگر اينكه خود بيمار دوست داشته باشد و از او بخواهد كه بيشتر بنشيند».[49]
- امام صادق(ع): «تَمامُ العِيادَةِ للمَريضِ أن تَضَعَ يَدَكَ على ذِراعِهِ و تُعَجِّلَ القِيامَ مِن عِندِهِ ؛ فإنَّ عِيادَةَ النَّوكى أشَدُّ علَى المَريضِ مِن وَجَعِهِ؛ عيادت كامل، اين است كه دستت را روى بازوى بيمار بگذارى و زود از پيش او برخيزى؛ زيرا عيادت احمقها[کسانی که شرایط بیمار را درک نمیکنند] براى بيمار سخت تر از درد خود اوست».[50]
- يكى از پیروان امام صادق (ع) گفت: «يك نفر از ياران حضرت بيمار شد و ما عدهاى از ياران امام بوديم كه براى عيادت او رفتيم. در راه با حضرت صادق(ع) مواجه شديم. از ما پرسيد: كجا مىرويد؟ عرض كرديم: به عيادت فلانى مىرويم. فرمود: بايستيد. ما ايستاديم. حضرت فرمود: آيا سيبى، بِهى، تُرنجى، كمى عطر يا تركهاى خوشبو به همراه يكى از شما هست؟ عرض كرديم: از اين چيزها با خود نداريم. حضرت فرمود: مگر نمىدانيد كه بيمار از اينكه چيزى برايش ببرند، آرامش مىيابد؟!».[51]
8. فرصت احترام به سالمندان
با ماشینی شدن زندگی انسانها و ارمغانهای غربی که از امواج رسانه دیده میشود، شاهد افول احترام در روابط اجتماعی هستیم. زمانی که ارتباطات در دنیای مجازی هیچ حد و مرزی نشناسد، در دنیای واقعی نیز به مرور از قواعد اصیل آن تهی میشود. بر این اساس، توجه به نکات اخلاقی دین در ارتباط با دیگران به ویژه کسانی که از بزرگان فامیل شناخته میشود و موی سپیدشان، نشان ضرورت احترام است، بیشتر نمایان میشود. در روایات، سپیدمویان از جایگاهی ویژه برخوردارند و احترام به آنها، احترام به خدا شمرده شده است. در دید و بازدیدهای نوروزی، همراه با سنتهای اصیل اسلامی و ایرانی، آداب احترام به بزرگترها از همان تحویل سال و خواندن صفحهای از آیات نور توسط بزرگ مجلس شروع شده و با گرفتن اولین عیدیها از دست بزرگ خانواده ادامه مییابد. به پاسداشت چنین آداب نیکی، آموزههای دینی هم در این باره مرور میشود:
پیامبر خدا(ص): «مِن إجلالِ اللّه ِ إجلالُ ذي الشَّيبَةِ المُسلمِ؛ احترام نهادن به مسلمان سالخورده، احترام به خداوند است».[52]
امام صادق(ع): «عَظِّمُوا كِبارَكُم و صِلُوا أرحامَكُم؛ بزرگسالان خود را احترام كنيد و صله ارحام به جاى آوريد».[53]
امام صادق(ع): «ليسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّرْ كبيرَنا و يَرحَمْ صَغِيرَنا؛ از ما نيست كسى كه به بزرگسالان ما حرمت ننهد و با خرد سالانمان مهربان نباشد».[54]
ب) مراقبت های نوروزی
هر کدام از کارهای نیک، ممکن است با آسیبهایی هم روبرو باشد. فرصتهای معنوی زیاد در این روزها، در صورتی به نتایج صحیح میرسند که از آسیبها محفوظ بمانند؛ همانند شکوفههای بهاری که در صورت مراقبت و آفتزدودگی، به میوههای زیبا و دوستداشتنی تبدیل میشوند. این فرصتها از جهات گوناگون در معرض خطر میباشند که نیازمند مدیریت در ابعاد گوناگون آن هستند.
1.مدیریت نگاه
فراوانی ارتباطات در ایام نوروز، مدیریت قویتری را میطلبد. مدیریت نگاه و مراقبت از نگاههای حرام، یکی از مسائلی است که به خودکنترلی و خویشتنداری آگاهانه نیازمند است. دیدهها، دیدهبان دل میباشند و گزارشهای احساسی و عاطفی از این راه به قلبها میرسد و آنها را به خود مشغول نگه میدارد؛ از این رو در آموزههای آسمانی با هشدارها و قانونهایی در این باره روبرو هستیم. در سخنی از حضرت عیسی(ع) آمده است: «إيّاكُم و النَّظرَةَ؛ فإنّها تَزرَعُ في القُلوبِ الشَّهوَةَ و كَفى بِها لِصاحِبِها فِتنَةً؛ از نگاه [بد] بپرهيزيد كه آن بذر شهوت در دلها مىافشاند و همين براى به گناه افكندن نگاه كننده بس است».[55] همچنین در سخن معصومان از نگاه حرام و خائنانه، به عنوان تیر سمی شیطان نام برده شده است. این نگاه حرام میتواند شامل نگاه به نامحرم، دیدن فیلمها و تصاویر نامناسب به بهانه وقتگذرانی و مانند آن باشد.
2.مدیریت زمان و توان
تعطیلات به اشتباه با بیکاری همخوانی میشود؛ در حالیکه فرصتی است برای اشتغال به کارهای غیر تکراری. به عنوان مثال کسی که تمام سال را مشغول به فعالیتهای کاری بوده، اکنون چند روزی فرصت یافته تا از آنها فاصله بگیرد و به دیگر کارها بپردازد که یکی از آنها تفریحات سالم است. داشتن مطالعه در ایام نوروز، شرکت در برنامههای سیاحتی که با دانشافزایی همراه است، تدبر در طبیعت و مانند آن میتواند جایگزین خوبی برای تکرار و روزمرّهگی باشد. تنبلی و اتلاف وقت به هیچ عنوان در اسلام نمره خوبی دریافت نمیکند و فرد تنبل از نگاه دین مساوی است با فرد محروم.
امام صادق(ع) میفرمایند: «إيّاك و خَصْلَتينِ: الضَّجَرَ و الكَسلَ، فإنّك إنْ ضَجِرْتَ لَم تَصبِرْ على حقٍّ، و إن كَسِلْتَ لَم تُؤَدِّ حَقّا؛ از دو خصلت بپرهيز: بيتابى و تنبلى؛ زيرا اگر بيتاب و كمحوصله باشى، بر حقّ شكيبايى نكنى و اگر سست و تنبل باشى، حقّى را نپردازى».[56] فرد دیندار، سفارش به تلاش و سختکوشی شده است و انتظار همت مضاعف از مؤمن، انتظار بجا و بایسته است. اما این پرکاری نباید با آفت حرص گره خورد؛ همچنانکه نباید با تنبلی و تنآسایی خود را از مواهب زندگی محروم ساخت. در سخنی از امام صادق(ع) میخوانیم: «طلب تو در كسب معيشت بالاتر از كسى باشد كه كسب معيشت را فرو گذاشته و پايينتر از طلب شخص حريصى كه به دنيا خشنود و دل بسته است؛ بلكه ميانهرو و خويشتندار باش و از سستى و تنبلى دورى كن و براى كسب آنچه [از روزى كه] مؤمن را گريزى از آن نيست، تلاش كن».[57]
امام سجاد(ع) زمینههای تنبلی را در انسان چنین ریشهیابی میکنند:«اِعلَمْ وَيحَكَ يَا بنَ آدمَ ! أنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ، و كِظَّةَ المِلْأةِ، و سُكرَ الشِّبَعِ، و غِرَّةَ المُلكِ، مِمّا يُثَبِّطُ و يُبطِئُ عنِ العَمَلِ، و يُنسِي الذِّكرَ، و يُلهِي عنِ اقتِرابِ الأجَلِ، حتّى كَأنَّ المُبتَلى بِحُبِّ الدنيا بهِ خَبَلٌ مِن سُكرِ الشَّرابِ؛ واى بر تو اى فرزند آدم! بدان كه سنگينىِ پُرخورى و رخوت و تنبلىِ برخاسته از انباشتنِ معده و مستى سيرى و غفلتِ حاصل از قدرت، از چيزهايى هستند كه انسان را در زمينه عمل كُند و تنبل مىكنند و ذكر خدا را از ياد او مىبرند و از نزديك بودن مرگ غافل مىسازند، تا جايى كه گرفتار دوستى دنيا، گويى از مستىِ شراب، ديوانه شده است».[58] در پارهای دیگر از روایات نیز، با منع از تنبلی و آسیبهای ناشی از آن بیشتر آشنا میشویم:
- امام علی(ع): «إنَّ الأشياءَ لمّا ازدَوَجَتْ ازدَوَجَ الكَسَلُ و العَجزُ فَنَتجا بَينَهُما الفَقرَ؛ آنگاه كه اشياء با يكديگر جفت شدند، تنبلى و ناتوانى با هم ازدواج كردند و از آنها فقر متولّد شد».[59]
- امام علی(ع):«آفةُ النُّجْحِ الكَسَلُ ؛ آفت موفقيت، تنبلى است».[60]
- امام علی(ع):«مَن دامَ كَسَلُهُ خابَ أمَلُهُ؛ كسى كه پيوسته تنبلى كند، در رسيدن به آرزويش ناكام ماند».[61]
- امام علی(ع):«الكَسَلُ يُفسِدُ الآخِرَةَ؛ تنبلى، آخرت را تباه مىكند».[62]
- امام علی(ع): «المؤمنُ يرغَبُ فيما يَبقى، و يَزهَدُ فيما يَفنى … بَعيدٌ كَسَلُهُ، دائمٌ نَشاطُهُ؛مؤمن به آنچه ماندنى است راغب است و از آنچه رفتنى است روي گردان… از تنبلى به دور است و پيوسته سرزنده و كوشاست».[63]
- امام باقر(ع): الكَسَلُ يُضِرُّ بالدِّينِ و الدُّنيا؛ تنبلى به دين و دنيا زيان مىزند».[64]
- امام باقر(ع): إنّي لاَُبغِضُ الرجُلَ ـ أو اُبغِضُ للرَّجُلِ ـ أن يَكونَ كَسلانَ عن أمرِ دُنياهُ، و مَن كَسِلَ عَن أمرِ دُنياهُ فهُو عن أمرِ آخرتِهِ أكسَلُ ؛ من نفرت دارم از مرد ـ يا براى مرد ـ كه در كار دنيايش تنبل باشد. هر كه در كار دنيايش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبلتر است».[65]
- امام صادق(ع): «لا تَستَعِنْ بِكَسلانَ و لا تَستَشيرَنَّ عاجِزا ؛ از آدم تنبل كمك مگير و با ناتوان مشورت مكن».[66]
3.مدیریت مصرف
مصرف بیهوده و بیشتر از نیاز و ریخت و پاش، ضربه بزرگی به اقتصاد فرد و جامعه است. زمانی که تولیدات جامعه بیهدف مصرف میشوند و چارچوب مشخصی برای آن در خانوادهها وجود نداشته باشد، طبیعی است که بحرانهای مالی را هم در پی خواهد داشت. روزهای نوروز، زمینه برای بروز چنین مشکلی بیشتر از دیگر روزها فراهم است که مراقبت بیشتری را می طلبد. در نگاه دین، با پرهیز دادن پیروان از مصرف بیهوده و بیهدف، تلاش شده تا از چنین مشکلی پیشگیری شود. زمانی که به سفارش مسئولان، افراد جامعه حاضر به صرفهجویی در زمینههای گوناگون مانند بنزین، برق، آب و گاز میشوند، در زمان کوتاهی شاهد به بار نشستن طرحهای بزرگ ملی هستیم که به معنای افزایش سرمایههای کشور است. با این نگاه به سراغ سخن معصومان(ع) میرویم و آسیبهای اسراف را از سفره دانش امام علی(ع) به نظاره مینشینیم:
- «وَيحَ المُسرِفِ، ما أبعَدَهُ عن صَلاحِ نفسِهِ و استِدراكِ أمرِهِ؛ بيچاره اسرافكار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران كار خود».[67]
- «مَن كانَ لَهُ مالٌ فإيّاهُ و الفَسادَ ؛ فإنَّ إعطاءَكَ المالَ في غَيرِ وَجهِهِ تَبذيرٌ و إسرافٌ، و هُو يَرفَعُ ذِكرَ صاحِبِهِ في الناسِ و يَضَعُهُ عندَ اللّه؛ هر كه ثروتى دارد، مبادا آن را تباه كند؛ زيرا صرف كردن بى موردِ آن ريخت و پاش و اسراف است. اين كار او را در ميان مردم بلندآوازه مىكند، اما نزد خدا بىمقدار مىسازد».[68]
- «دَعِ الإسرافَ مُقتَصِدا، و اذكُرْ في اليَومِ غَدا، و أمسِكْ مِن المالِ بقَدرِ ضَرُورَتِكَ، و قَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ؛ امام على (ع) ـ در نامه خود به زياد ـ نوشت: اسراف را رها كن و ميانه روى در پيش گير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافى آن را براى روز نيازمندىات (قيامت) پيش فرست».[69]
- «السَّرَفُ مَثواةٌ، و القَصدُ مَثراةٌ؛ اسراف، موجب هلاكت است و ميانه روى، مايه زياد شدن ثروت».[70]
- «حُسنُ التَّدبيرِ مَع الكَفافِ أكفى لكَ مِنَ الكَثيرِ مَع الإسرافِ؛ روزىِ به قدر كفاف كه با حُسن تدبير همراه باشد، تو را بيشتر كفايت مىكند از ثروت زيادى كه با اسراف همراه باشد».[71]
- «الإسرافُ يُفنِي الجَزِيلَ؛ اسراف، ثروت زياد را هم به باد فنا مىدهد».[72]
- «أقبَحُ البَذلِ السَّرَفُ؛ زشتترين بخشش[گذشتن از مال] اسراف است».[73]
4. مدیریت روابط
گاهی تزیین واژهها ما را میفریبد. ممکن است به جای فخرفروشی و پز دادن در مهمانیهای نورزوی، از واژه کلاس گذاشتن استفاده کنیم و با این توجیه، موجی از تفاخر را در فضای دید و بازدیدهای نوروزی ایجاد نماییم. نتیجه چنین رفتاری، افت معنوی و ترویج فزونخواهی و چشموهمچشمیها در دیگران است؛ فرهنگ نادرستی که مصرفگرایی و آسیبهای فردی، خانوادگی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. حاکم شدن فضای فخرفروشی بر روزهای نوروز، میتواند زمینه ابتلا به دیگر آسیبهای اخلاقی را هم فراهم سازد و دوستیها و خویشاوندیها را جهتی منفی و سوگیرانه میدهد. تفاخر میتواند به خودفراموشی بیانجامد و فرد را از توجه به تکامل بازدارد و به ناچیزی از امکانات مادی، مغرور سازد و بفریبد. مراقبت از پدیدآیی چنین فضایی ضروری است. با نگاهی به روایات، چنین ضرورتی تاکید مضاعف مییابد:
- پیامبراعظم(ص): «آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ، و آفةُ الشَّجاعة البغيُ، و آفةُ السَّماحةِ المَنُّ، و آفةُ الجَمالِ الخُيَلاءُ، و آفةُ العِبادةِ الفَتْرةُ، و آفةُ الحديثِ الكِذبُ، و آفةُ العلمِ النِّسْيانُ، و آفةُ الحِلمِ السَّفَهُ، و آفةُ الحَسَبِ الفَخْرُ، و آفة الجُودِ السَّرَفُ؛ آفتِ زيركى غرور است، آفت شجاعتْ تجاوز، آفت بخشندگى منّت، آفت زيبايى تكبّر، آفت عبادتْ سستى، آفت سخن دروغ، آفت علمْ فراموشى، آفت بردبارى سبكسرى، آفت بزرگ زادگى، فخر فروشى و آفت سخاوت، زياده روى».[74]
- پیامبراعظم(ص): «ما أخشى علَيكُمُ الفَقرَ و لكنّي أخشى علَيكُمُ التَّكاثُرَ؛ من از فقر بر شما نمىترسم بلكه از فزونخواهى و تفاخر به زياد داشتن براى شما نگرانم».[75]
- امام صادق (ع): «يابنَ النُّعمان، إنْ أردتَ أن يَصْفُوَ لكَ وُدُّ أخيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ، و لا تُمارِيَنَّهُ، و لا تُباهِيَنَّهُ، و لا تُشارَّنَّهُ؛ اى پسر نعمان! اگر مىخواهى محبّت برادرت براى تو خالص باشد، هرگز با او شوخى [بيجا] مكن، از جدال با او بپرهيز، بر او فخر مفروش و با او ستيزه مكن».[76]
- امام علی(ع): «أكبَرُ الحُمْقِ الإغْراقُ في المَدحِ و الذَّمِّ؛ بزرگترين حماقت، افراط در ستايش و نكوهش است».[77]
- امام علی(ع): «لاحُمقَ أعظَمُ مِن الفَخْرِ؛ حماقتى بالاتر از فخر فروشى نيست».[78]
- امام علی(ع): «مِن كمالِ الحَماقَةِ الاخْتِيالُ في الفاقَةِ؛ تكبّر داشتن در زمان تنگدستى، از كمال حماقت است».[79]
5. مدیریت زبان
درباره زبان و آسیبهای آن سخنان فراوانی گفته شده است. بیتوجهی به آسیبهای زبان میتواند روابط فردی و اجتماعی ما را تحت تأثیر خود قرار دهد. کنترل زبان نیز یکی از دشوارترین کارهاست. زمانی این دشوار دوچندان میشود که سخن گفتن در محیطهای صمیمی و خودمانی اتفاق بیفتد. در دید و بازدیدهای نوروزی، همه در معرض ابتلا به ویروسهای زبان هستند تا به بیماریهای چون غیبت، تهمت، دروغ، درشتگویی، طعنه و مانند آن گرفتار آیند. ایمنسازی فکری و روان از این آسیبها پیش از ورود به روزهای پرارتباط نوروزی و نیز مراقبت لازم در ایام نوروز از این سختافزار فعال، بسیار لازم و سلامت آفرین است. قدم نخست در مدیریت زبان، توجه به آسیبهای آن است. تجربههای پیشین میتوانند به ما در این زمینه راهنماییهای خوبی ارائه دهند. قدم دوم، ارتقای شناخت درباره گناهان ناشی از زبان و جُرمهای برخاسته از این جِرم کوچک است. در گام سوم، تمرین به نرمگویی و پرهیز از ناگفتنیها میتواند تسلط و مدیریتی شایسته نسبت به زبان و گفتار در ما پدید آورد. وجود چند آیه در قرآن برای پیشگیری و منع مؤمنان از ابتلا به گناهان زبان، نشان از عظمت این موضوع دارد؛ آیاتی که همگان را از غیبت، تهمت، دادن لقبهای زشت، تمسخر، دروغ، هرزهگویی، تجسس درباره دیگران و مانند آن بازداشته است.
6. مدیریت تغذیه
پرخوری، به سبب وجود زمینههای آن در روزهای نوروز، قابل توجه است. تغییر رژیم غذایی به دلیل فراوانی مهمانیها و ضرورت همراهی با دیگران در مصرف آجیل، شیرینی و غذای سفرههای نورزوی باعث میشود تعدادی با مشکلات جدی روبرو شوند. پرخوری نه تنها به بدن بلکه به روان و جان ما هم آسیب میرساند و میتواند منشأ کجخلقیها و ناراحتیها گردد. زیادهروی در خوراک، آسیبهای معنوی را هم با خود به همراه دارد. خوبان ما را با آسیبهای پرخوری آشنا میسازند:
- پیامبر اعظم(ص): «لا تَشْبَعُوا فَيُطفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ؛ پُرخورى نكنيد كه نور معرفت در دلهاى شما خاموش مىشود».[80]
- امام على(ع): «مَنْ زَادَ شِبَعُهُ كَظَّتْهُ البِطْنَةُ، مَنْ كَظَّتْهُ البِطْنَةُ حَجَبَتْهُ عَنِ الفِطْنَةِ؛ هر كه زياد سير شود، پرخورى او را گرانبار مىكند و هر كه پرخورى گرانبارش كند، تيزهوشى را از او مىگيرد».[81]
- امام على(ع): «إيَّاكَ وَ البِطْنَةَ، فَمَنْ لَزِمَهَا كَثُرَتْ أسْقَامُهُ وَ فَسَدَتْ أحْلاَمُهُ؛ از پرخورى بپرهيز كه هر كس پايبند آن شود، بيماريهايش زياد مىگردد و خوابهاى پريشان مىبيند».[82]
- امام على(ع): «إيَّاكُمُ وَ البِطْنَةَ، فَإنَّها مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ، مَكْسَلَةٌ عَنِ الصَّلاَةِ، مَفْسَدةٌ لِلجَسَدِ؛ از پرخورى دورى كنيد كه مايه قساوت دل، تنبلى در نماز و تباهىِ بدن است». [83]
- امام على(ع): «لاَ فِطْنَةَ مَعَ بِطْنَةٍ؛ با پرخورى، تيزهوشى [در كار ] نيست». [84]
- امام على(ع): «إذَا مُلِئَ البَطْنُ مِنَ المُبَاحِ عَمِيَ القَلْبُ عَنِ الصَّلاَحِ؛ هرگاه شكم از خوردنيهاى مباح انباشته شود، دل از ديدن خير و صلاح نابينا مىگردد». [85]
- امام على(ع): «الشِّبَعُ يُورِثُ الأَشَرَ و يُفْسِدُ الوَرَعَ؛ سيرى، سرمستى مىآورد و پارسايى را تباه مىكند».[86]
ارتباط با نویسنده/ https://eitaa.com/eakhavi
[1] . ميزانالحكمة، ج 4، ص391،ح7212؛ كنزالعمّال، ح21325 .
[2] . نهجالبلاغة، حكمت 193 .
[3] . بقره: 148.
[4] . قصص: 77 .
[5] .تنبيهالخواطر، ج2، ص120 .
[6] . بحارالأنوار، ج103، ص251، ح49 .
[7] . كنزالعمّال، ح26002.
[8] . كنزالعمّال، ح17164 .
[9] . الخصال،ص54، ح73.
[10] . الأمالي للطوسي، ص275، ح526.
[11] . بحارالأنوار،ج 78، ص335، ح4.
[12] . كنزالعمّال، ح44435 .
[13] . بحارالأنوار، ج104، ص132، ح1.
[14] . جامع الأخبار، ص٢٧٦، ح٧٥١.
[15] . الأمالي للطوسي، ص٤٨١،ح١٠٤٩.
[16] . همان.
[17] . الكافي، ج٢، ص١٥٥، ح٢١ .
[18] . الأمالي للصدوق، ص٢٧٦، ح٣٠٧ .
[19] . بحارالأنوار، ج٨٥، ص١٦٤، ح١٢.
[20] . نساء: ١ .
[21] . الخصال،ص٦١٣، ح١٠ .
[22] . الكافي، ج٢، ص١٥٠، ح٤ .
[23] . الكافي،ج٢، ص١٥٢، ح١٢ .
[24] . الكافي، ج٢، ص٣٧٤، ح٢ .
[25] . الكافي، ج٢، ص١٥٧، ص٣١ .
[26] .الخصال، ص٣٤٥، ح١٢
[27] . الخصال، ص91، ح32.
[28] . المحاسن، ج2، ص147، ح1390 .
[29] . نهج البلاغة، خطبه 142.
[30] . جامع الأخبار، ص378، ح1058 .
[31] . من لايحضره الفقيه، ج٣، ص٣٠٠، ح٤٠٧٣.
[32] . غررالحكم، ح ٤٦٨١.
[33] . بحارالأنوار، ج٧٦،ص٢٨٣،ح٢.
[34] . الكافي، ج٥، ص١٤٤،ح١٤.
[35] . الكافي، ج ٥، ص١٤٣ح٧.
[36] . عيون أخبار الرضا، ج٢، ص٧٤، ح٣٤٣.
[37] . بحارالأنوار، ج٧٧،ص١٦٦، ح٢.
[38] . الكافي، ج ٥، ص١٤٤، ح١٢.
[39] . الكافي،ج٥، ص١٤٣، ح٨.
[40] . بحارالأنوار،ج٢، ص٢٥، ح٨٨.
[41] .بحارالانوار، ج77، ص20، ح4.
[42] . بحارالأنوار، ج٧٨، ص٢٣٩، ح٧٨ .
[43] . غررالحكم، ح٦٨٠٧.
[44] . الخصال، ص٦١٨، ح١٠.
[45] . بحارالأنوار، ج١٠٢، ص٢٩٦، ح٦ .
[46] . كنزالعمّال، ح٢٥١٥٠.
[47] . كنزالعمّال، ح٢٥١٤٩.
[48] . كنزالعمّال، ح ٢٥١٥٢.
[49] . الكافي، ج٣، ص١١٨، ح٦.
[50]. الكافي، ج٣، ص١١٨، ح ٤.
[51] . الكافي، ج٣، ص١١٨، ح ٣.
[52] . الكافي،ج ٢، ص١٦٥، ح١.
[53] . الكافي،ج٢، ص١٦٥، ح٣ .
[54] . الكافي،ج٢، ص١٦٥، ح2.
[55] . تحف العقول، ص٥٠٢.
[56] . بحارالأنوار، ج٧٢، ص١٩٢، ح٨.
[57] . بحارالأنوار، ج١٠٣، ص ٣٣،ح٦٣ .
[58] . تحفالعقول، ص٢٧٣.
[59] . الكافي، ج٥، ص٨٦، ح٨ .
[60] . غررالحكم، ح٣٩٦٨ .
[61] . غرر الحكم، ح ٧٩٠٧.
[62] . مستدركالوسائل، ج ١٣، ص٤٥، ح١٤٦٩٥.
[63] . بحارالأنوار، ج ٧٨ ص٢٦، ح٩٢.
[64] . بحارالأنوار، ج ٧٨، ص١٨٠، ح٦٤.
[65] . الكافي،ج ٥، ص٨٥، ح٤.
[66] . الكافي، ج ٥، ص٨٥، ح٦.
[67] . غررالحكم، ح١٠٠٩٢ .
[68] . بحارالأنوار، ج٧٨، ص٩٧، ح٢.
[69] . نهج البلاغة، نامه ٢١ .
[70] . بحارالأنوار، ج٧٢، ص١٩٢، ح٩.
[71] . بحارالأنوار، ج ٧٧،ص٢١٦،ح١ .
[72] . غررالحكم، ح٣٣٥ .
[73] . غررالحكم، ح ٢٨٥٧
[74] . كنزالعمّال، ح٤٤٠٩١
[75] . كنزالعمّال، ح٦١٣٩ .
[76] . بحارالأنوار، ج٧٨، ص٢٩١، ح٢.
[77] . غررالحكم، ح ٢٩٨٥
[78] . غررالحكم، ح١٠٦٥٥ .
[79] . غررالحكم، ح٩٣٠٢ .
[80] . مكارم الأخلاق، ج١، ص٣٢٠، ح١٠٢٦ .
[81] . غررالحكم، ح٨٤٥٩.
[82] . غررالحكم، ح٢٦٣٩.
[83] . غررالحكم، ح٢٧٤٢.
[84] . غررالحكم، ح١٠٥٢٨.
[85] . غررالحكم، ح٤١٣٩.
[86] . غررالحكم، ح١٣٦٤.
دیدگاهتان را بنویسید